تبادل
لینک هوشمند
برای تبادل
لینک ابتدا ما
را با عنوان
در انتظار
موعود و
آدرس
zohoremonji.LoxBlog.ir
لینک
نمایید سپس
مشخصات لینک
خود را در زیر
نوشته . در صورت
وجود لینک ما در
سایت شما
لینکتان به طور
خودکار در سایت
ما قرار میگیرد.
يکي از مطالب اسرار آميز حضرت ولي عصر (عج) تقارن روز ظهور آن حضرت با روز عاشوراي حضرت سيدالشهدا (ع) و روز شهادت جانگداز آن امام مظلوم و پيشواي آزادي است. اصل تقارن اين دو جريان و مصادف بودن روز ظهور با روز شهادت امام حسين (ع) مطلبي است که در عده اي از روايات اهل بيت عليهم السلام وارد شده است. ابوبصير مي گويد حضرت ابوجعفر امام باقر (ع) فرمود:
«يخرُجُ القائِمُ (ع) يومَ السَّبت يئمَ عاشُورا اَليوم الذِي قُتِلَ فِيهِ الحُسَين (ع)»(1)
قائم آل محمد عليهم السلام در روز شنبه روز عاشورا همان روزي که حسين (ع) در آن کشته شد، خروج خواه کرد.
و نيز از حضرت صادق (ع) نقل کرده که فرمودند:
«اِنَّ القائِمُ صَلواتُ الله عَلَيه ينادِي اِسمَهُ لَيلَهَ ثَلاثَ وَ عِشرِين وَ يقُومُ يومَ عاشُورا يومُ قُتِلَ فِيهِ الحُسَين بن عَلِي عليهماالسلام»(2)
حضرت ولي عصر (ع) در شب بيست و سوم ماه مبارک رمضان به نام شريفش ندا مي شود و در روز عاشورا روزي که حسين بن علي عليهماالسلام در آن کشته شد، قيام خواهد کرد
و از کتاب غيبت شيخ طوسي از علي بن مهزيار نقل کرده که حضرت امام محمد باقر (ع) فرمودند:
«کأنّي بِالقائم يوم عاشُورا يوم السّبَت قائِماً بَينَ الرُّکنِ وَ المَقام وَ بَينَ يدَيهِ جِبرِئيل (ع) ينادِي: البَيعَه لله فَيملأها عَدلاً کَما مُلِئَت ظُلمَاً وَ جوراً»(3)
گويا مي نگرم قائم (ع) را که در روز عاشورا روز شنبه بين رکن و مقام ايستاده و جبرئيل پيش روي او ندا مي کند: بيعت براي خداست. پس زمين را پر از عدل مي کند همانگونه که پر از ظلم و جور شده بود.»
و در کتاب غيبت نعماني از ابوبصير روايت شده که حضرت صادق (ع) فرمود: «يومَ القائِمُ يوم عاشُورا؛ يعني، قائم (ع) در روز عاشورا قيام خواهد کرد.»(4) اين مطلب از دو نظر شايسته توجه و بررسي است:
1. ورود اين اخبار فراوان اهل بيت عصمت و طهارت و خاندان پيامبر اکرم (ص) و عنايت و اصرار آنان بر ابلاغ و رساندن اين موضوع به مردم است که روز ظهور حضرت ولي عضر روز عاشورا مي باشد. اگر يک روايت در اين باب بود، حساسيت ايجاد نمي کرد ولي با ملاحظه اين اخبار عديده از امامان معصوم عليهم السلام اذهان متوجه اين نکته مي شود که آنان اهتمام کامل داشته اند که مطلب فوق را به مردم برسانند و امت را متوجه اين موضوع بسازند.
2. تقارن خود اين موضوع و اين حادثه ي فوق العاده و دو حرکت بزرگ و جهاني، يادآور شدت ارتباط و پيوند آن دو محور حرکت، و آن دو انسان بي نظير و آن دو امام معصوم است. چنانکه يادآور پيوند و اتصال عميق بين جريان کربلا با ظهور حضرت مهدي (عج) مي باشد. و به تعبير ديگر جريان جگر خراش کربلا «کنش» و جريان عظيم ظهور و قيام ولي عصر، «واکنش» آن است.
از اين رو، عکس العمل با خود عمل از نظر ظرفيت، توان، توسعه و گستردگي تناسب کامل دارد. اگر آن روز ظلم و ستم به نهايت رسيد و امام حسين (ع) بي باکانه همه ي آن بلاهاي فوق طاقت را تحمل فرمود. حضرت ولي عصر (عج) نيز حرکتي عظيم خواهد داشت که طوفان آن همه جا را فرا بگيرد و امواج خروشان آن، درياي بيکران هستي را به خروش آورد و جبران آن جنايت ها و ستمگري هاي بي حساب را بنمايد. دشمنان امام حسين (ع) را به کيفر عمل خطرناکشان برساند و قلب آن امام معصوم و ياران وي را شادمان گرداند. انشاء الله.
پی نوشتها :
تهذیب الاحکام ، شیخ طوسی ، ج 4 ، ص 333.
الغیبه ، شیخ طوسی ، ص 452.
الغیبه ، ص 453.
بحارالانوار ، ج 52 ، 297.يکي از القاب عالي و شکوهمند حضرت ولي عصر (عج) لقب قائم است. اين لقب از القاب خاصه است که ويژه ي آن حضرت مي باشد و بر ديگر امامان معصوم (ع) اطلاق نمي شود و نيز لقبي است که داراي رمز و راز مخصوص مي باشد و يادآور صحنه هاي حيرت انگيز و روزهاي شکوهمند و شگفت آوري است.
در رواياتي تصريح شده که مبداء پيدايش اين لقب افتخارآفرين، مصادف با عاشورا بوده است و در روز شهادت سالار شهيدان و پيشواي احرار و آزادگان جهان، حضرت حسين بن علي (ع)، از سوي ذات لايزال الهي به اين لقب مقدس و پر افتخار نايل و سرافراز گردي
طبري از علماي اماميه در قرن چهارم هجري، نقل مي کند که ابوحمزه ثمالي مي گويد به حضرت امام محمد باقر (ع) عرض کردم: «اي فرزند رسول الله! چگونه علي (ع) «اميرالمؤمنين» ناميده شد و حال آنکه هيچ کس پيش از او به این اسم ناميده نشده و بعد از او هم روا نيست احدي را بدين نام بخوانند؟» حضرت فرمود: «لِأَنَّهُ ميرَهُ العِلم يمتارُ مِنهُ وَ لا يمتارُ مِن اَحَدٍ سِ.ته؛ يعني، زيرا او منبع و کانون علم بود از او اخذ علم مي شد و از غير او اخذ نمي شد.» عرض کردم: «اي زاده ي پيامبر! مگر همه شما قائم به حق نيستيد و حق را بر پا نمي داريد، پس چرا تنها ولي عصر را قائم مي خوانند؟» فرمود: «چون جدم حسين (ع) کشته شد، فرشتگان صدا را به گريه و ناله بلند نموده عرض کردند: «بار خدايا از کساني که برگزيده ي تو و فرزند برگزيده ي تو، ارزشمندترين و بهترين خلق تو را کشتند در مي گذري؟!» خداوند، به آنان وحي فرستاد: «اي فرشتگان من آرام بگيريد سوگند به عزت و جلال خودم که قطعاً از آنان انتقام خواهم گرفت هر چند بعد از مدتي باشد.» آنگاه پرده از جلوي ديدگان آنان کنار زد و امامان از فرزندان امام حسين (ع) را يکي پس از ديگري به آنان نشان داد. فرشتگان از اين منظره، مسرور و شادمان گرديدند و ديدند که يکي از آن بزرگواران ايستاده مشغول نماز است. خداوند فرمود: «با اين قائم (شخص ايستاده) از قاتلان حسين (ع) انتقام خواهم گرفت.»(دلائل الامامه ، محمدبن جریر طبری،452)
و نيز شيخ طوسي (ره) نقل کرده که محمد بن حمران مي گويد امام صادق (ع) فرمود: «چون جريان شهادت امام حسين (ع) واقع شد، فرشتگان به خدا ناليدند و خروش برآورده و به خداوند متعال عرض کردند: «بار خدايا آيا با حسين که انتخاب شده ي تو و فرزند پيامبر توست اينچنين رفتار مي شود؟» خداوند شبح و سايه ي قائم (ع) را در برابر آنان در حالت ايستاده مجسم کرد و فرمود: «با اين (قائم) از ستم کنندگان به حسين (ع) انتقام خواهد گرفت.»(کافی ، ج 1،ص465)
اکنون با ملاحظه اين دو روايت، شدت ارتباط و پيوند محکم و پايدار ميان حضرت امام حسين (ع) و حضرت ولي عصر (ع) را بنگريد. آري لقب مقدس قائم در روز شهادت حسين و به برکت امام حسين (ع) به آن حضرت اعطا شد و در رابطه با شهادت امام حسين (ع) مهدي (ع) قائم آل محمد (ع) گرديد.
مصائب آن حضرت بسيار است، آن بزرگوار در سوگ همه امامان معصوم (ع) و در سوگ پيامبر (ص) و فاطمه (س) و در همه رنج هايي که در راه اسلام متوجه مردان خدا مي شود و آنها شهيد يا مجروح مي کردند، مصيبت زده و متأثر مي گردد. در اينجا به ذکر مصيبت آن بزرگوار در رابطه با امام حسين (ع) اکتفا مي کنيم.
خاطراه کربلا بسيار جانسوز و غمبار است. هيچکس عمق آن فاجعه را مانند امام زمان (ع) درک و لمس نمي کند. آن حضرت به ياد مصائب جانگداز امام حسين (ع) بياناتي دارد که در اينجا به چند فراز از آن که از زيارت ناحيه مقدسه گرفته شده مي پردازيم، در فرازي مي فرمايد:
«لَئِن اَخَّّرتَنِي اَلدُّهُورُ وَ عاقَني عَن نَصرِکَ المَقدُور لَاَبکِينَّکَ صَباحَاً وَ مَساءَ ... فَلاَندُبَنَّکَ صَباحَاً وَ مَساءً وَ لَاَبکَينَّ عَلَيکَ بَدَلَ الدُمُوعِ دَمَاً»
اگر زمانه مرا تأخير انداخت و مقدرات مرا از ياري تو جلوگيري کرد، صبح و شب به ياد مصائب تو گريه مي کنم و از بام تا شام سرشک از ديده مي بارم و ندبه مي نمايم و به جاي اشک خون مي گريم.
«اَمَرَ اللَّعينُ جُنُودَه فَمَنَعُوکَ الماءَ وُرودَهُ وَ ناجَزُوکَ القِتالَ وَ عاجَلُوکَ النِزالَ وَ رَشَفُوکَ بِالسَّهامِ وَ النِّبالِ فَاحدَقُوا بِکَ مِن کُلِّ جَهاتٍ وَ اَثخَنُوکَ بِالجَراحِ»
اي جد بزرگوار، فراموش نمي کنم آن هنگام که عمر سعد ملعون به لشکرش فرمان داد که از ورود آب به خيام جلوگيري نمايند و با تو بجنگند و به تو حمله کنند و بدن نازنينت را آماج تيرها و نيزه ها قرار دهند و از هر سو تو را محاصره کردند و هر کدام با اسحله اي پيکرت را مجروح ساختند و داغ زخم را بر بدنت نهادند.
«وَ اَسرَعَ فَرَسُکَ شارِادً اِلي خِيامِکُ قاصِدَاً مُحَمحمِاً باکِياً وَ هِيَ تَقُولُ لظََّليمَهُ مِن اُمَّهٌ قَتَلَت إبنُ بِنتِ نَبِيَّهَا»
اي جد بزرگوار فراموش نکنم آن هنگام را که اسب بي صاحبت، رميده به سوي خيمه هاي تو آمد، همهمه مي کرد و سرشک اشک از چشمانش سرازير بود و (با زبان بي زباني) مي گفت: واي از ظلم و ستم امتي که پسر دختر پيامبرشان را کشتند.
«فَلَمّا رَأينَ النِّّساءَ جَوادَکَ مَخزِياً وَ نَظَرنَ سرَجَکَ عَلَيهِ مَلوِيّاً بَرزَنَ مِن الخُدُورِ ناشِراتُ الشُّعُورِ لاطمِاتُ الخُدُودِ سافِراتُ الوُجُوهِ بِالعُوَيلِ داعِياتُ وَ بَعدَ العِزَّّ مُذَّلَّلاتُ وَ إلي مِصرَعِکَ مُبادِراتٍ وَ الشِّمرُ جالِسٍ عَلي صَدرِکَ مُولِعٍ سَيفَهُ عَلَي نَحرِکَ ...»
اي جد بزرگوار، چگونه ياد بياروم آن منظره دلخراش را که بانوان حرمت، اسب تو را خوار و شرمنده ديدند که زينش واژگون شده است. از خيمه ها بيرون آندند در حالي که موهاي خود را پريشان نموده و سيلي بر چهره خود مي زدند و صورت هايشان آشکار شده بود و فرياد و فغانشان بلند بود چرا که عزت خود را از دست داده بودند. با آن حال به سوي قتلگاه شتافتند و ديدند شمر بر سينه ات نشسته، شمشير خود را بر گلويت گذارده و مي خواهد سرت را از بدنت جدا سازد.
«فَهَوَيتَ اِلَي الاَرضِ جَرِيحاً تَطَؤُکَ الخُيُولُ بِحَوافِرِها وَ تَعلُوکَ الطُّغاهُ بِبَواتِرِها قَد رَشَحَ لِلمَوتِ جَبِينکَ وَ اختَلَفَ بِالاِنقِباضِ وَ الاِنبِساطِ شِمالُکَ وَ يَمِينُکَ ...»
اي جد بزرگوار چگونه ياد بياورم آن هنگام که پيکر پر از زخمت بر زمين قرار گرفت. گروهي سرکش بر اسب هاي خود سوار شدند و پيکرت را لگدکوب اسب ها قرار دادند در حالي که لحظات آخر عمر را مي پيمودي و راه به جانان نزديک مي نمودي.
«وَ سُبِيَ اَهلُکَ کَالعَبِيدِ وَ صُفِدُوا بِالحَديِدِ فُوقَ اَقتابِ المَطّيات تَلفَحُ وُجُوهَهُم حَرُّ الهاجِراتِ يُساقُونَ فِي البَرارِي وَ الفَلَوات اَيدِيَهُم مَغلُولَهٌ اِلَي العِناقِ يُطافُ بِهِم فِي الاَسواقِ فَوَيلٍ لِلعُصاه الفُسّاقِ ...»
اي جد بزرگوار فراموش نمي کنم آن هنگام را که پس از شهادتت افراد خانواده ات را مانند بردگان اسير کردند و زنجير آهنين به آنها بستند و آنها را بر فراز شتران تندرو بي سرپوش و فاقد محمل (با کمال بي احترامي) سوار نمودند که پوست صورتشان از شدت گرماي سوزان سوخت، آنها در بيابان ها و راه ها حرکت داده شدند، دست هايشان را به گردن هايشان بستند و در کوچه ها و ميدان ها عبور دادند واي بر آن مردم گنهکار و بي شرم.
«فَقامَ ناعِيکَ اِلَيهِ بِالدَّمعِ الهَطُول قائِلاً يا رَسُولَ الله قُتِلَ سِبطُکَ وَ فَتاکَ وَ استُبِيحَ اَهَلَکَ وَ حمامُکَ وَ سُبِيَت بَعدَکَ ذَراريِکَ وَ َوَقَعَ المَحذُورُ بِعِترَتِکَ وَ ذَوِيکَ فَانزَعَجَ الرَّسُوُل وَ بَکي قَلبُهُ المَهول ...»
خبر شهادت تو را در کنار قبر جدت رسول خدا (ص) (بشير) به او داد در حالي که گريان بود. عرض کرد اي رسول خدا سبط تو کشته شد و من خبر شهادت فرزندت را آورده ام. زاده جوانمردت کشته گرديد اي رسول خدا فرزندان و نزديکان خاندانت با سختي و محنت دست به گريبان و اسير دشمنان گرديدند. رسول خدا (ص) از اين خبر منقلب و گريان شد و قلب داغدارش پردرد گرديد ...» (الحوادث و الوقایع ، ج3، ص 304-301)
امام حسن عسكری علیه السلام یازدهمین پیشوای شیعیان، و پدر بزرگوار حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف، در سال 232هـ/845م چشم به جهان گشود، پدر بزرگوارش امام دهم حضرت هادی علیه السلام و مادرش، بانوی پارسا و شایسته «حدیث» یا «حدیثه»(1) و در برخی منابع نامش را «سوسن»(2) و «عسفان»(3) یاد كردهاند.
از مشهورترین القاب امام عسكری علیه السلام میتوان به «الصّامت»، «الهادی»، «الرّفیق»، «الزّكی»، «النقی» و «الخالص» اشاره كرد.(4) «ابن الرضا» لقبی است كه امام جواد علیه السلام و امام عسكری علیه السلام هر دو به آن شهرت یافتهاند.(5)
امام عسكری علیه السلام قریب به 6 سال امامت مسلمین را عهدهدار بودند و در طول این مدت نسبت به هدایت مردم و حفظ جان امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف زحمات زیادی را متحمل شدند.
حاكمان دوران امام عسكری علیه السلام كه بیشترین فشار را به حضرت وارد میكردند، عبارتند از:
1- المعتزّ بالله (252-225هـ) 2- المهتدی بالله (255-256هـ) 3- المعتمد بالله (256-279هـ)
امام علیه السلام در این دوران به صورت پنهانی و با اجرای اصل «تقیه»، با سیستم سازمان وكالت امور شیعیان را دنبال میفرمودند.
امام عسكری علیه السلام، در سال 243هـ با فشار متوكل عباسی به سامراء منتقل شد(6)، چون تصوّر عباسیان این بود كه ممكن است امامان، همانند سایر علویان، با داشتن هوادارانی چند دست به قیام بزنند. لذا حضور آنها در مركز خلافت، مانع از چنین اقدامی میشود.
اقامت طولانی امام عسكری علیه السلام در سامراء جز نوعی بازداشت از طرف خلیفه قابل توجیه نیست؛ به طوری كه حضرت مجبور بودند هر دوشنبه و پنجشنبه به دارالخلافه رفته و حضور خود را اعلام نماید(7) از طرفی هم تنها پیروان و شیعیان خاص میتوانستند با آن حضرت ارتباط داشته باشند.(8)
امام عسكری علیه السلام اگر چه بسیار جوان و تحت مراقبت جاسوسان و عاملان خلیفه بود ولی به دلیل موقعیت بلند علمی و اخلاقی شهرت فراوانی پیدا كرده بودند، حتی روزهایی كه حضرت به مقر خلافت میرفت، در طول مسیر حضرت، كه مملو از مردم و بسیار شلوغ بود، مردم به احترام ساكت میشدند و جمعیت با شور و شعف بسیار به امام علیه السلام اظهار ارادت میكردند.(9)
اوضاع سیاسی، اجتماعی عصر امام عسكری علیه السلام
در این زمان شیعیان به صورت یك قدرت عظیم در عراق مطرح بود و علناً با حاكمان عباسی مخالفت میكردند و حاكمان عباسی نیز، توجه و فشار خود را معطوف امامان علیهم السلام شیعه و پیروان آنان كرده بودند. از یك سو عباسیان میدانستند كه مهدی موعود عجل الله تعالی فرجه الشریف در نسل امام عسكری علیه السلام خواهد بود لذا با گسترش جاسوسان خود مراقب وضع زندگی امام علیه السلام بودند؛ حتی در زمان معتز امام علیه السلام بازداشت و روانه زندان شده بود و به «سعید حاجب» مأموریت داده بود تا امام علیه السلام را به سوی كوفه ببرد و در بین راه حضرت را به شهادت برساند ولی پس از سه روز همراهان وی، خود او را به هلاكت رساندند.(10) «مهتدی» هم تصمیم به قتل امام علیه السلام گرفت ولی موفق به اجرای آن نشد.
از سوی دیگر، امام عسكری علیه السلام باید زمینه را برای امامت فرزندش و آمادگی مردم برای ورود به عصر غیبت را فراهم میكردند، كه با فشار و محدودیتهای حاكمان عباسی كار بسیار دشواری بود البته این زمینه سازی از قبل توسط امامان گذشته انجام گرفته بود ولی در زمان امام عسكری علیه السلام جلوه بیشتری مییافت زیرا امام علیه السلام با وجود تأكید بر تولد حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف، او را تنها به شیعیان و مریدان خاص نشان داده بود و تماس مستقیم شیعیان، با خود آن حضرت، روز به روز محدودتر و كمتر میشد.
بخشی از فعالیتهای امام حسن عسكری علیه السلام
1. رسالهها و نامه ها
رسالهها و نامه هایی از امام حسن عسكری علیه السلام در تاریخ ثبت شده است كه آنها را برای شیعیان، برخی مناطق شیعه نشین، یا افراد عادی فرستاده اند حتی زمانی كه در حصر عباسیان بودند و در نامهها ضمن اشاره به معارف دینی و لزوم انجام احكام الهی، بسیاری از مسائل لازم و ضروری را یادآوری یا بر انجام برخی كارها پافشاری كرده اند كه برای نمونه، میتوان از نامه امام عسكری علیه السلام به علی بن حسین بابویه اشاره نمود كه امام در این نامه برای ایشان دعا نمودند و خداوند دعای ایشان را مستجاب نموده و شیخ صدوق را به او عطا كرده است.(11)
2. تأسیس حوزه علمیه
یكی از دغدغههای اصلی امامان شیعه حفظ شیعان و تربیت نیرو بوده است امام عسكری علیه السلام با تأسیس مركز علمی در پی تربیت نیرو بر آمده و شاگردان والامقام و ارجمندی تحویل جامعه داده اند مانند احمد بن اسحاق قمی، عثمان بن سعید عمری، حسین بن روح (هر دو از نواب اربعه امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف) عبدا... بن جعفر حمیری مؤلف كتاب الغیبه و الحیره از كارگزاران نواب اول ودوم بوده است.
البته هدف امام عسكری عجل الله تعالی فرجه الشریف ضمن تشویق نشر دهندگان و نگهبانان فرهنگ اهل بیت علیه السلام، آنان را به مناطق مختلف شیعه نشین اعزام كرده تا ضمن پاسخ گو بودن به شبهات، ارتباط با شیعیان را حفظ نمایند.
3. مبارزه با انحرافات و شبهات
بخشی از فعالیتهای علمی امام حسن عسكری علیه السلام مربوط به موضعگیریهای قاطع ایشان در برابر اندیشههای انحرافی صوفیان، واقفه، مفوضه و... بود كه حضرت با صراحت موضع گرفته و ضمن باطل و دروغ دانستن آنان شیعیان را از انحراف حفظ مینمودند و مناظره با كسانی كه عقائد باطل داشتند و مردم را دچار شك و تردید مینمودند؛ مانند مقابله با راهب نصرانی و مناظره و گفتمان با فیلسوف معروف عراقی بنام یعقوب بن اسحاق كندی.(12)
4. ساماندهی و تقویت سازمان وكالت
این سازمان همان نظام ارتباط امام با شیعیان بود كه از عصر امام صادق علیه السلام شكل گرفته و در طی دهها سال فعالیت مخفی خود را ادامه داده بود در زمان امام عسكری علیه السلام چون شیعه رفته رفته به عصر غیبت نزدیك میشد لذا امام عسكری علیه السلام راه را برای حركت سازمان وكالت در مسیر خودش هموار نموده بود ایشان همانند پدر بزرگوارش وكلای ارشدی را برای نواحی مختلف نصب نموده تا بر كار سایر وكلا نظارت داشته باشند علاوه بر این عثمان بن سعید عمری را به عنوان وكیل الوكلای خود معرفی نمود تا همه وكلا به او مراجعه كنند.(13)
البته انجام تمام امور با تاكتیك و سیاست تقیه و رازداری صورت میگرفت.
5. توجه ویژه به شیعیان
با اینكه امام عسكری علیه السلام تحت حفظ و نظارت مأموران عباسی بود و شیعیان تشنه دیدار آن حضرت بودند با این اوصاف حضرت به همه تأكید میكردند جهت حفظ اتحاد و انسجام میان شیعیان با سیاست تقیه از همدیگر محافظت نمایند و خودشان هم نسبت به حفظ شیعیان حساسیت ویژه ای داشتند. امام برای اینكه شیعیانش شناخته نشوند به آنها دستور داد، در روزی كه ایشان میخواهند برای دیدار با معتمد عباسی از منزل خارج میشوند به آن حضرت سلام نكرده حتی با دست به ایشان اشاره نكنند چرا كه در امان نخواهند بود.(14)
6. زمینه سازی برای ورود شیعه به عصر غیبت
مسأله آماده سازی شیعه برای ورود به عصر غیبت و ایجاد ذهنیت لازم برای قبول مسأله غیبت و آمادگی برای دوری از امام معصوم علیه السلام ومحرومیت از ارتباط مستقیم با او، امری بود كه از عصر پیامبر اعظم صل الله علیه و آله و سلم شروع و در عصر هریك از امامان علیه السلام شیعه به طور مستمر ادامه یافت و هر امام شیعه به نوبه خود؛ با توجه به نزدیك بودن عصر غیبت، نسبت به مسأله غیبت تأكید میفرمودند و از سوی دیگر نسبت به انكار وجود امام علیه السلام و انحراف حاصل از غیبت امام معصوم علیه السلامبه شیعیان هشدار میدادند. امام حسن عسكری علیه السلام در همین راستا اقداماتی انجام دادند؛ نظیر:
الف) مطلع كردن شیعیان نسبت به تولد فرزندش مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف
از آن جا كه به دلیل جاسوسان و دشمنان، ولادت امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف بصورت مخفی انجام گرفته بود و بیم آن بود كه شیعیان در شناخت آخرین حجت به گمراهی روند، لذا امام عسكری علیه السلام به طرق مختلف شیعیان را نسبت به وجود فرزندش مطلع میكردند.
احمدبن اسحاق كه از بزرگان شیعه میباشد، میگوید خدمت امام حسن عسكری علیه السلام شرفیاب شدم تا از ایشان در مورد امام بعد از ایشان سؤال كنم كه آن حضرت با شتاب به درون خانه رفت و بازگشت در حالی كه پسری سه سال كه رویش مانند ماه تمام میدرخشید بر دوش خویش داشت(15) همچنین محمد بن عثمان دومین نائب نقل میكند كه به همراه چهل نفر از شیعیان نزد امام عسكری علیه السلام گردهم آمدیم و آن حضرت فرزندش را به ما نشان داد.(16) گفتنی است كه حضرت بارها برای فرزندش عقیقه(17) نمودند تا ضمن اجرای برنامه و سنت اسلامی به دیگران بفهماند كه از وی فرزندی باقی است.
ب) ارجاع سؤالات افراد به فرزندش
حضرت امام حسن عسكری علیه السلام محل مراجعه سؤالات شیعیان و نمایندگان خود بود و حضرت برای آماده سازی شیعیان، برخی از سؤالات مراجعه كنندگان را به فرزندش محول میكردند؛ برای نمونه به روایتی اشاره میكنیم: سعدبن عبدالله قمی به همراه احمدبن اسحاق قمی نقل میكنند كه نزد امام یازدهم علیه السلام شرفیاب شدیم و سؤالات خود را با ایشان در میان گذاشتیم و حضرت به فرزندش اشاره كرد و فرمود: از نور چشمم سؤال كن و فرزند حضرت رو به من كرده و فرمود: هرچه میخواهی سؤال كن.(18) به نوعی حضرت امام عسكری علیه السلام در پی معرفی جانشین خود بودهاند.
ج) كاهش ارتباط مستقیم با شیعیان
امام حسن عسكری علیه السلام چون در حصر و كنترل حكام عباسی بودند و هم به لحاظ آن كه در عصری نزدیك عصر غیبت میزیستند، غالباً پنهان بوده و غالب امور و ارتباط آنان با شیعیان از طریق مكاتبات، توقیعات و وكلاء انجام میگرفت تا آنان آمادگی دوران غیبت را بیابند.
د) دعا برای ولی امر منتظر عجل الله تعالی فرجه الشریف
حضرت امام عسكری علیه السلام در دعایی برای حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف از خداوند برایش چنین دعا میكند: «...خداوندا او را از شر هر تجاوز كار و طغیانگر و از شر همه آفریدگانت نگه دار و او را از پیش رویش و از پشت سر و از سمت راست و چپش حفظ كن و او را نگهبان باش و از اینكه به او بدی برسد نگاهش دارد و در مورد او، پیامبرت و خاندان پیامبرت را نگاه دار و به سبب او عدالت را آشكار كن، با یاری ات او را پشتیبانی كن، یاورانش را یاری كن و...».(19)
پی نوشتها:
(1) الارشاد، شیخ مفید، ص335.
(2) كمال الدین و تمام النعمه، شیخ صدوق، ج2، ص249.
(3) فرق الشیعه، نوبختی، ص105.
(4) دلائل الامامه، محمد بن جریر طبری، ص223.
(5) بحارالانوار، علامه مجلسی، ج50، ص236.
(6) الارشاد، شیخ مفید، ص334.
(7) الغیبه، طوسی، ص129.
(8) مناقب، ابن شهرآشوب، ج3، ص533.
(9) الغیبه، طوسی، ص129.
(10) بحارالانوار، مجلسی، ج50، ص313-311.
(11) روضات الجنات، ج4، ص4-273، محمد باقر خوانساری به كوشش اسدا... اسماعیلیان.
(12) مناقب آل ابی طالب علیه السلام، ج4، ص425، به كوشش محمد حسین دانش آشتیانی و سید هاشم رسول محلاتی.
(13) تاریخ عصر غیبت، پورسید آقایی، ص170.
(14) بحارالانوار، ج50، ص269.
(15) كمال الدین، صدوق، ج2، باب38، ح1، ص80.
(16) همان، ج2، باب43، ح2، ص162.
(17) قربانی كردن گوسفند و اطعام گوشت آن به محرومان.
(18) همان، ج2، باب43، ح21، ص190.
(19) مصباح المتهجّد كفعمی، ص399، جمال الاسبوع، سیدبن طاووس، ص296 (به نقل از فرهنگ جامع سخنان امام حسن عسكری علیه السلام، ص441-440).
طرح جامع مسجد مقدس جمکران پس از بررسي نهايي به تصويب رسيد. اين طرح پس از بررسي کليات در نظام طراحي ومعماري ومحدودهي شهر مقدس قم وبا توجه به ابعاد شهر سازي وجاده هاي دردسترس((کاشان،اتوبان اميرکبيروشهر مقدس قم))،وباتوجه به طرح جامع شهرمقدس قم،طرح حرم تاحرم توسط مهندسين مشاور طرح جامع ارائه شدوبه همراه سه طرح معروف کشوربه مسابقه رفت.طرح مزبورپس ازبررسي درشوراي عالي شهرسازي ومعماري استان وکشور به تصويب نهايي رسيده است وبر اين اساس تمام کارهاي عمراني در منطقه برمبناي اصول ومعيار هاي مهندسي مشاورطرح جامع مسجد وباهماهنگي مسئولين ازاستان وکشور درحال اجرااست واکنون از گذشت بيش ازدو سال ازتصويب طرح جامع، بيش از هفده هزارمتر مربع ساختمان هاي قديمي وسوله هاي موقت ، سرويس بهداشتي وحمام هاي قديمي تخريب وجايگزين آنها هم اکنون به بيش از هشت هزار متر مربع رسيده است.شبستان هاي غربي وشرقي هم جوار بامسجد مقام درحال احداث است وکاري آنها توسط افراد نيک انديش نهايي شدن است .
کار اجرا وساخت رواق هاي صحن اصلي مسجد مقدس ودومناره ي اصلي جنوبي وشکل آفريني صحن اصلي هم توسط خيران وکمک هاي بيدريغ مردم عزيز وزوار گرامي آن با رگاه ملکوتي به نام حجت بن الحسن العسگري (عج) در حال اجرااست با وزارت راه وترابري براي احداث زير گذر جاده ي اصلي وپل راه آهن، تعريض پل جاده کاشان ودو بانده کردن محورهاي اصلي صورت گيرد واحداث توقفگاه هاي قطار تهران-قم درايستگاه جمکران وجاده مواصلاتي بين ايستگاه مسجد مقدس همچنين ديگرپروژه هاي طرح مثل اتصال اتوبان امير کبير به ميدان قائم درمحل جاده ي اصلي، پل هاي ارتباطي واحداث جاده ي مسجد به جاده ي اصلي ،پل هاي ارتباطي واحداث جاده ي مسجد به جاده ي قديم قم اصفهان (ازکنارشهرجديد پرديس)اتفاق افتدوکارهاي مواصلاتي نهايي انجام شودو همکاري وزارت نيرو براي تامين زمين هاي معوض واجرانهايي پروژه هاي جانبي واصلي آن وزارت خانه بتواند کار گشاي کارهاي اساسي وبه خصوص طرح توسعه ي اين مکان مقدس گردد.
دراجراءاين طرح استانداري ،فرمانداري،شوراي شهر وشهرداري قم براي امکانات اوليه؛ آتش نشاني ،خدمات عمومي ،آسفالت جاده ها،ترميم ولکه گيري،زدن جاده ي حرم تاحرم، امکانات اتوبوسراني،تاکسيراني احداث پارکينگ ها وهمچنين تامين خدمات عمومي مايه ي تشکروقدرداني ودرادامه نيازمند همکاري هاي بيشتربراي رفاه زائران خواهد بود. آن چه مايه ي مباهات واميدواري است ،همکاري ارگان ها ونهادها براي خدمات برق،گاز، آب،مخابرات و... است .
به موازات آن ،کمک هاي زائران گرامي وارادتمندان به حجت (عج)موجب شده است تاطرح بامشخصات فني بالابه پيش برود.دراين مسير توصيه هاي وعنايات مستمروويژه ي مقام معظم رهبري(مدظله العالي)ودفترمعظم له وتاکيدبراين امرکه اين مکان بايستي سرويس دهنده ي بسيارخوبي براي همگان باشد،انشاءالله مکان براي التيام دردهاي دردمندان ومنتظران کوي آن يارهميشه درباور اينمردم عزيز گرددواين مهم با تدبير ومددرياست محترم جمهوري وهيات وزيرانوسازمان هاي زيرگروه امکان پذير خواهد بود.
مشخصات عمومي طرح:
دوره امامت ، چگونه آغاز شد؟
خلفاي عباسي بنابر عادت معمول خويش ، هرگاه فرصتي براي کشتن اولياء الله مي يافتند ، فورا آنها را به زهر از پاي در مي آورند .
معتصم نيز ، امام حسن عسکري (ع) را به زهر شهيد کرد و سپس درصدد يافتن فرزند آن حضرت برآمد تا او را نيز از ميان بردارد و به خيال خويش دنباله امامت را نيست و نابود گرداند .
معتصم عده اي را به خانه امام فرستاد تا هر که و هر چه در آنجاست توقيف کنند . بهتر است خبر اين ماجرا را از زبان احمد بن عبد الله بن يحيي بن خاقان پسر وزير معتصم بشويم . او در اين باره مي گويد :
چون امام حسن عسکري بيمار شد . پدرم به من پيغام داد که امام بيمار شده . آنگاه خود همان لحظه سوار شد و به دارالخلافه رفت و سپس با پنج نفر از خادمان اميرالمومنين معتصم شتابان بازگشت . همه آنان از افراد مورد وثوق و خواص خليفه بودند . يکي از آنها هم «نحرير» بود. پدرم به آنها دستور داده بود در خانه حسن بن علي باشند و اوضاع و احوال او را زير نظر بگيرند . همچنين در پي عده اي از پزشکان فرستاده بود و به آنان دستور داده بود که در خانه امام حسن عسکري رفت و آمد کنند و هر بام و شام از او پرستاري و مراقبت کنند .
چون دو روز از اين ماجرا گذشت ، کسي نزد پدرم آمد و به وي خبر داد که آن حضرت بيماري اش شدت يافته و ضعيف شده است . پدرم سوار شد و به خانه آن حضرت رفت و به پزشکان دستور داد بخوبي حال آن حضرت را تحت نظر بگيرند . همچنين در پي قاضي القضات فرستاد و به او دستور داد که پيش او بيايد و ده تن از کساني را که به دين و امانتداري و پرهيزگاري آنان مطمئن است ، انتخاب کند و با خود بياورد . آنگاه تمام آنها را به خانه امام حسن فرستاد و به ايشان تکليف کرد که شبانه روز همانجا بمانند . آنها در آنجا بودند تا آنکه امام حسن عسکري (ع) در گذشت . با رحلت او سامراء يکصدا ناله برمي آورد که ابن الرضا از دنيا رفت .
خليفه عده اي را به خانه آن حضرت فرستاد تا خانه و اتاقها را بازرسي کنند و هر آنچه در خانه است مهر و موم نمايند و نشان فرزند آن حضرت را بجويند . همچنين زناني آوردند که از حمل و آثار آن آگاه بودند . زنان پيش کنيزهاي امام رفته ، يکايک آنها را معاينه کردند . يکي از اين زنان ادعا کرد که در ميان اين کنيزها ، کنيزي است که نشانه حمل با خود دارد .
از اين رو دستور دادند آن کنيز را در اتاقي نگه دارند . نحرير و يارانش و نيز زناني که با او بودند ، مامور مراقبت از اين اتاق شدند .
سپس احمد بن عبدالله در ادامه گفتار خويش مي گويد :
ماموريني که گمان مي کردند آن کنيز باردار است و از او مراقبت مي کردند ، دو سال و اندي وي را زير نظر داشتند تا آنکه به اشتباه خود پي بردند . سپس ميراث امام حسن ميان مادر و برادرش جعفر ، تقسيم شد و مادرش ادعا کرد وصي او است و اين امر نزد قاضي ثابت شد .
سپس وي ماجراي مخالفت جعفر با وصايا را نقل کرده تا آنجا که مي گويد :
بيرون آمديم ، وضع بر همين منوال بود ، و خليفه امروز در پي جستن نشاني از فرزند امام حسن (ع) است .( کمال الدين- صدوق ، ج 1 ، ص 125)
بدين گونه قدرت جاهلي و استکباري مي کوشيد ، ريشه هاي امامت را از بيخ برکند و حرکت اصيل مکتبي را دستخوش نابودي سازد . اما به مقصود خود نايل نيامدند که دست خداوند بر فراز دستان آنها بود .
« خواهند پرتو خدا را با دهانهاي خويش فرونشانند اما خداوند چنين نخواهد مگر آنکه پرتو خويش را به انجام رساند ، هر چند که کافران تا خوش دارند» (سوره توبه، آيه 32)
امام حجت (ع) عمويي داشت ، که نامش جعفر بود . او ادعا مي کرد که امامت پس از برادرش امام حسن عسکري (ع) حق اوست . بنابر همين ادعاي باطل او مردم را به خود مي خواند .
جعفر که خود مي دانست از شايستگي هاي کافي براي امامت بهره اي ندارد و به خوبي آگاهي داشت که امت ، پيشوايي او را به رسميت نمي شناسد نزد عبدالله بن يحيي بن خاقان ، وزير خليفه وقت عباسي رفت ، و کوشيد از کمکهاي او برخوردار شود . پسر اين وزير ماجراي اين برخورد را چنين بازگو مي کند :
پس از تقسيم ميراث ، جعفر نزد پدرم آمد و بدو گفت : حقوق پدرم را براي من نيز مقرر دار و هر سال 20 هزار دينار به من انعام بده .
پدرم او را از اين خواسته نهي کرد و بدو گفت : احمق! خليفه ، در مورد کساني که ادعا مي کنند پدر و برادر امامند ، شمشير خويش را آخته و تازيانه اش را بالا برده تا آنان را از اين باور بازگرداند . اما اين امکان براي خليفه فراهم نشد تا آنان را از اين اعتقاد درباره پدر و برادر تو منصرف سازد . پس اگر تو پيش پيروان پدر و برادرت امام بودي چه نيازي به خليفه داشتي که حقوق آنها را براي تو قرار دهد؟ و اگر پيش اينان چنين جايگاهي نداري ، در نزد ما هم بدان حقوق دست نخواهي يافت .
ديری نپاييد که جعفر از اين ادعاي دروغ خود دست برداشت و به راه صواب بازگشت و امامت حضرت حجت (ع) را پذيرفت . از اين رو پيش شيعيان که او را جعفر کذاب ناميده بودند ، ملقب به «جعفر تواب» شد .
ماجراي سرداب امام زمان چیست ؟
سرداب به معني زيرزمين است ، كه در زيرِ زمين ساخته مي شود ، تا در شدت گرماي تابستان ، به آن پناه برند ، اكثر خانه هاي مناطق گرمسيري عراق ، از قديم و نديم داراي سرداب مي باشد ، تا در تابستان مورد استفاده قرار گيرد ، خانه امام حسن عسكري (ع) در شهر سامرا نيز داراي سرداب بود ، مدتي امام هادي (ع) و امام حسن عسكري (ع) در اين سرداب زندگي كردند ، و حضرت مهدي (ع) نيز در اين سرداب زندگي نموده است ، بنابراين ، اين سرداب به خاطر زندگي اين بزرگواران ، مبارك و پر ميمنت شده است .
عصر معتضد عباسي (شانزدهمين خليفه عباسي) بود ، او در بغداد مي زيست ، او سپاهي را به سامرا براي دستگيري حضرت مهدي (ع) فرستاد ، يكي از مأموران برجسته او به نام ‹‹رشيق›› مي گويد : وقتي كه سپاه معتضد وارد سامرا شدند ، از آنجا به طرف آن سرداب كه حضرت مهدي (ع) در آنجا بود ، هجوم آوردند ، پشت در سرداب صداي تلاوت قرآن را از حضرت مهدي (ع) كه در سرداب بود شنيدند ، لشگر در پشت در سرداب اجتماع نمودند ، تا امام صعود نكند و بيرون نرود ، فرمانده لشگر در پيشاپيش لشگر ايستاده بود ، تا همه افراد لشگر برسند .
ناگاه حضرت مهدي (ع) از راهي كه به در سرداب منتهي مي شد آمد ، و از پيش روي لشگر عبور كرد و رفت و غايب شد .
در اين هنگام فرمانده لشگر ، خطاب به سپاه گفت : ‹‹وارد سرداب شويد و مهدي (ع) را دستگير كنيد.››
سپاهيان گفتند : مگر نديدي كه مهدي (ع) از روبروي تو عبور كرد .
فرمانده گفت : من او را نديدم ، شما كه ديديد چرا به او حمله نكرديد ؟
سپاهيان گفتند : ما گمان كرديم كه تو او را ديدي ، چون فرماني ندادي ما نيز حركتي از خود نشان نداديم . (بحارالانوار ج52 ، ص52 و 53) .
به اين ترتيب حضرت مهدي (ع) با قدرت اعجاز ، از گزند سپاه خونخوار معتضد نجات يافت و غايب گرديد . اين سرداب مبارك ، از آن زمان تاكنون- در كنار مرقد مطهر امام هادي (ع) و امام حسن (ع) باقي مانده است ، و شيعيان كنار آن سرداب مي روند و به خاطر آنكه در آن سرداب ، سه امام (امام هادي (ع) و امام حسن عسكري (ع) و حضرت مهدي (ع) مدتي زندگي نموده اند ، تبرك مي جويند ، زيرا آن سرداب خانه اي است كه خداوند آن را شايسته احترام و اكرام نموده است .
اين بود اصل ماجراي سرداب ، از ديدگاه شيعيان.
ولي با كمال تأسف ، بعضي از نويسندگان و گويندگان بي انصاف اهل تسنن و ديگران اين موضوع كاملاً معمول و طبيعي را به باد مسخره گرفته ، و با دروغ پردازي خود ، به شيعيان نسبت مي دهند كه آنها معتقدند : حضرت مهدي (ع) در ميان سرداب غايب شده ، و يا در آنجا سكونت دارد ، و كنار سرداب مي آيند و مي نشينند و منتظر مي مانند تا آن حضرت از سرداب خارج گردد و ...
اين دروغ پردازان با چنين نسبتهاي ناروایی ، شيعه و عقايد شيعه را به باد مسخره مي گيرند ، با اينكه هرگز شيعه چنين عقيده اي ندارد و چنين كاري نمي كند ، بلكه به آن سرداب به خاطر آنكه مدتي سه امام در آن سكونت داشته ، احترام مي گذارند ، و تبرك مي جويند . نه اينكه معتقد باشند امام مهدي (ع) در آنجا مخفي شده و از آنجا ظهور مي كند .
بهتر اين است كه از دروغ پردازي و دهان كجي ياوه سرايان سخن نگوييم ، كه قابليت سخن گفتن را ندارند ، بلكه مسأله را با لعنت خدا بر دروغگويان ، و تهمت زننده هاي ياوه گو و گستاخ به پايان بريم .
رحلت مهدي (ع) چگونه است ؟
در مورد پايان عمر حضرت ولي عصر (ع) ، به طور كلي از گفتار امامان (ع) بر مي آيد كه همه آنها كشته و شهيد مي شوند ، از جمله امام حسن مجتبي (ع) فرمود :
والله لقد عهد الينا رسول الله (ع) ان هذاالامر يملكه احد عشر اماماً من ولد علي و فاطمه (ع) ما منا الا مسموم او مقتول :
‹‹سوگند به خدا رسول خدا (ع) با ما چنين عهد كرد كه يازده نفر از فرزندان علي (ع) و فاطمه (ع) به امامت مي رسند ، همه ما مسموم يا كشته مي شويم.››
چنانكه تاريخ نشان مي دهد ، همه امامان (ع) تا امام حسن عسكري (ع) با شمشير يا زهر ، به شهادت رسيدند ، حضرت مهدي (ع) نيز چنين خواهد شد.
در مورد چگونگي شهادت امام قائم (ع) روايتي در دست نيست ، جز اين كه علامه يزدي در كتاب الزام الناصب (صفحه 190) مي نويسد :
‹‹هنگامي كه هفتاد سال از حكومت حضرت مهدي (ع) گذشت ، زني به نام سعيده كه از بني تميم است و در صورتش ريش دارد ، هنگام عبور حضرت مهدي (ع) سنگي بزرگ از پشت بام به طرف حضرت مهدي (ع) پرتاب مي كند، و همين موجب شهادت آن حضرت مي شود ، و امام حسين (ع) غسل و كفن و نماز آن حضرت را بر عهده مي گيرد ، و اين مطلب برگرفته از روايات امامان (ع) است.›› سپس امام حسين (ع) زمان حكومت را به دست مي گيرد و پس از او امامان ديگر يكي پس از ديگري رجعت كرده و حكومت مي كنند ، و حكومت امامان (ع) سالهاي بسيار ، طول مي كشد ، و طبق بعضي از روايات ، تنها امام حسين (ع) بعد از حضرت مهدي (ع) چهل سال حكومت مي نمايد .
نشانه هاي ظهور
در اين مقاله از برخي نشانه ها که پيش از ظهور حضرت قائم (ع) تحقق مي يابد ، سخن مي گوييم .
نشانه هائي همچون فراگير شدن فساد و ستم در تمام زمين و گسترش فحشا و گردنکشي و دگرگونيهاي آسماني و قحط شديد و جنگهاي خونين که دو سوم از ساکنان روي زمين را در کام خود فرو مي برد ، و ظهور کسي که دجال خوانده مي شود و مردم را به باطل دعوت مي کند و آنها نيز به گرد وي جمع مي شوند و بالاخره ادعاي بعضي که مي گويند او مصلح اکبر است و سپس ناکامي او در متحقق ساختن مدعايش . ما در ذکر اين نشانه ها به استناد رواياتي که از پيامبر گرامي و ائمه اطهار (ع) تکيه مي کنيم .
1. رسول خدا (ص) فرمود :
«مهدي اين امت از ماست ، هنگامي که هرج و مرج دنيا را فراگير و فتنه ها آشکار گردند و راهها نا امن شود و برخي از مردم بر برخي ديگر هجوم برند . پس بزرگ به کوچک رحم نکند و کوچک بزرگ را احترام نکند در اين هنگام خداوند مهدي ما را مبعوث فرمايد . او نهمين کس از فرزندان حسين (ع) است . دژهاي ضلالت و دلهاي بي خبر را بگشايد ، در آخر الزمان به کار دين پردازد چنانکه من در اول الزمان بدان پرداختم ، زمين را از عدل و داد پر کند ، چنانکه از ظلم و بيداد پر شده باشد».
2. همچنين پيامبر گرامي در حديثي طولاني که آن را از امام علي (ع) نقل کرده است فرمود : «سپس ندايي برخيزد که از دور شنيده شود چنانکه از نزديک شنيده مي شود اين ندا رحمت است بر مومنان و عذاب است بر کافران . (امام گويد) : پرسيدم : اين ندا چيست؟ فرمود : سه نداست در ماه رجب نخستين آنها اين است : لعنت خدا بر ستمگران . و دومي اين است : نزديک شونده نزديک شد و سومي اين است : پيکر آشکاري را با طليعه خورشيد مي بينند (که مي گويد) : هان که فلاني مبعوث شد و نسب او را تا علي ذکر مي کند . هلاک ستمگران در اين روز است و در اين هنگام گشايش حاصل مي شود . عرض کردم : اي رسول خدا! پس از من چند امام خواهد بود ؟ فرمود (ع) : پس از حسين 9 امام که نهمين آنان قائم ايشان است».
3. در حديث ديگري از رسول خدا (ص) نقل است که فرمود : عرض کردم اي خداي من و سرورم ! چه وقت مهدي ظهور خواهد کرد ؟
خداوند وحي فرمود :
« اين امر هنگامي روي دهد که علم کنار رود و جهل آشکار گردد ، قاريان (قرآن) فزون شوند و عمل به آن اندک شود . کشتار زياد شود و فقيهان هدايتگر کم شوند ، و فقيهان گمراه و خائنان زياد شوند ، شاعران فراوان گردند ، امت تو قبرهايشان را مسجد گيرند.( مقصود عبادت اشخاص است که شرک به خداست و ربطي به تقرب به خدا از طريق توسل به قبول صالحان که سنت اسلام و مسلمين از آغاز بر آن است ، ندارد ) مصحفها و مسجدها زيور و زينت داده شوند (مقصود از زيور و زينت دادن مصحفها و مساجد اين است که مسلمان به هنگام ظهور تنها به مظاهر توجه دارند نه به حقايق و محتواها) ، ستم و تباهي فزوني گيرد ، نيرنگ آشکار شود و کار امت بدان وابسته شود ، نهي از معروف شود و مردان به مردان و زنان به زنان اکتفا ورزند ، اميران کافر باشند و دوستانشان فاجر و يارانشان ستمگر ، و صاحبنظرانشان فاسقان . در اين هنگام سه نشانه پديد خواهد آمد . خسوفي در مشرق و خسوفي در مغرب و خسوفي در جزيره العرب . و نيز در بصره به دست يکي از افراد نسل تو که زنگيان او را پيروي مي کنند ، خرابي پديد آيد . و مردي از تبار حسين به علي خروج مي کند ، و دجال ظاهر مي شود ، از مشرق از سجستان ، خروج مي کند و سفياني ظاهر مي شود».
4. آن حضرت در حديثي در اين باره نيز مي فرمايد :
«به خاطر داشته باش ... علامت ظهور حجت اين است که چون مردم نماز را ميراندند و امانت را ضايع کردند و دروغ را روا شمردند و ربا خوردند و رشوه ستاندند و ساختمانها را محکم ساختند و دين را به دنيا فروختند ، سفيهان و نابخردان را به کار گرفتند و با زنان رايزني کردند ، پيوندهاي خويش را قطع کردند ، پيرو هواها شدند ، و خونها را کوچک شمردند ...
... حلم ، ضعف باشد و ستمگري فخر ، اميران فاجر باشند و وزيران ستمگر ، کارگزاران قوم خائنان باشند و قاريان فاسقان ، گواهي به ناحق آشکار گردد و گناه و تباهي و بهتان و گناه و طغيان فزوني پذيرد ، و مصحفها و مسجدها زينت و زيرو داده شوند و مناره ها بلند ساخته شود ، و اشرار قدرداني شوند ، وصف بنديهاي بسياري مي شود ، تمايلات مختلف شوند ، و پيمانها زير پا نهاده شوند ، و آنچه وعده داده شده نزديک شود ، زنان به خاطر حرص به دنيا با شوهرانشان در تجارت مشارکت کنند و بانگ فاسقان بلندي گيرد ، و سخن آنان اطاعت شود ، و رهبر قوم پست ترين آنها باشد ، و از ترس شر گنهکار از او بترسند و پرهيز کنند ، و دروغگو را تصديق نمايند و خائن را امين شمارند ، و اسباب و آلات موسيقي فراهم کنند ، و آخر اين امت اول آن را نفرين فرستد ، زنان خود را همانند مردان سازند و مردان به زنان همانند شوند ، و شاهد ، بي آنکه از او شهادتي خواسته باشند گواهي دهد ، و براي غير دين به تفقه بپردازد ، و کار دنيا بر آخرت ترجيح داده شود ، و پوست ميش بر گرگها بپوشانند حال آنکه دلهايشان بويناک تر از مردار باشد ، در اين هنگام است الوحي الوحي ، العجل العجل . در آن روز بهترين خانه ها بيت المقدس خواهد بود و بر مردم زماني خواهد آمد که هر کس آرزو مي کند ، اي کاش او هم يکي از ساکنان بيت المقدس بود».
5. آن حضرت همچنين در اين باره فرمود :
«خروج قائم را ده علامت باشد ، نخستين آنها شکافتن پرچمها و کوچه هاي کوفه ، و تعطيلی مسجدها ، و نرفتن حاجيان به حج ، و خسف و قذف در خراسان ، و طلوع ستاره دنباله دار ، و نزديک شدن ستارگان ، و هرج و مرج ، و قتل و غارت . اينها ده نشانه اند . از يک نشانه تا نشانه ديگر شگفتي است . پس چون نشانه ها تمام و کامل گردند قائم ما قيام خواهد کرد».
6. امام حسين (ع) فرمود :
«چون ديديد منادي از مشرق سه يا هفت روز ندا در داد ، منتظر فرج آل محمد (ص) باشيد ان شاءالله منادي از آسمان به نام مهدي بانگ مي زند . نداي او از مشرق و مغرب شنيده مي شود و هيچ کس خواب نمي ماند جز اينکه بيدار مي شد و هيچ کس ايستاده نيست مگر آنکه مي نشيند و کسي نشسته جز آنکه هراسان به پا بر مي خيزد . پس خدا بيامرزد کسي را که اين صدا را بشنود و آن را پاسخ گويد . زيرا صداي اول ، صداي جبرئيل روح الامين است».
7. در حديثي از رسول خدا (ص) نقل شده است که فرمود :
«سلمان! سوگند به آن که جانم به دست اوست هنگام ظهور چيزي از مشرق و چيزي از مغرب آورده شود . پس واي بر ناتوانان امتم از شر آنها و واي بر ايشان از عذاب خدا . به کوچک رحم نمي کنند و بزرگ را پاس نمي دارند و از گنهکار جلوگيري نمي کنند ، کالبدشان کالبد آدميان است و دلهايشان دلهاي شياطين ...»
سپس فرمود :
« ... اندک نمي پايد تا آنکه زمين از بسياري باريدن باران بر آن (گل) و سست مي شود همه خيال مي کنند اين امر حادثه اي است مربوط به همان ناحيه خودشان پس در ميان مردم خويش درنگ مي کنند و زمين پاره هاي جگر خويش را به سوي آنان پرتاب مي کند . فرمود : يعني طلا و نقره را . سپس با دست خويش به ستونها اشاره فرمود و گفت : مثل اين . در اين روز نه طلا سود مي بخشد و نه سيم و اين معني قول خداوند است که فرمود : «همانا نشانه هاي آن فرارسيد». (منتخب الاثر، ص 434)
8. از امام عسکري (ع) نقل است که فرمود :
«مهدي ظاهر نشود مگر بر ترس شديد و زمين لرزه و فتنه اي که به مردم مي رسد و پيش از اين طاعون است و شمشيري که جدا کننده ميان عرب است ، و (در گرفتن) اختلاف شديد بين مردم ، و پراکندگي در دينشان و دگرگوني در حالشان ، (تا آنجا که) فرد هر بام و شام به خاطر ستيزه گريهاي مردم و خوردن آنها (حق) يکديگر را تمناي مردن مي کند . خروج او (مهدي «عج») موقعي است که (مردم) از گشايش ، نااميد و مايوس باشند . پس خوشا به حال آن که مهدي را درک کرد و از يارانش شد و واي و بس واي بر آن که با او و فرمانش راه مخالفت پيشه کرد». (منتخب الاثر ، ص 434)
9. از امام صادق (ع) نقل است که فرمود : «پيش از قيام قائم پنج نشانه باشد : يماني ، سفياني ، منادي که از آسمان ندا مي دهد ، خس در بيداء ، و کشته شدن نفس زکيه . فرمود: بين (قيام) قائم آل محمد و کشته شدن نفس زکيه جز پانزده روز فاصله نباشد». (منتخب الاثر ، ص 349)
همان امام (ع) در حديث ديگري فرمايد :
«پنج روز اول از ماه رمضان ، پيش از قيام قائم ، خورشيد مي گيرد». (منتخب الاثر ، ص 349)
علاوه بر آنچه گفته شد نشانه هاي بسيار ديگري نيز ذکر شده که به خاطر وجود تشابه ميان آنها و رواياتي که بيان گرديد ، به همين مقدار بسنده کرديم . از امام صادق (ع) نقل کرده اند که فرمود :
« کوفه از وجود مومنان خالي شود ، علم و دانش از آن رخت بربسته و نهان شود چنانکه مار در سوراخش پنهان مي گردد ، سپس عدم و دانش در دياري که قم ناميده مي شود آشکار مي شود و اين شهر، معدن علم و فضل مي گردد تا زماني که در زمين مستضعفي در دين باقي نماند حتي دوشيزگان پشت پرده . اين امر صورت نمي گيرد مگر هنگام نزديک شدن ظهور قائم ما . پس خداوند (قم) و مردم آن را قائم مقام حجت قرار ميدهد و اگر چنين نمي بود زمين ، اهلش را در کام خود فرو مي برد . و در زمين حجتي نمي ماند تا علم از او به ديگر سرزمينها در مشرق و مغرب سرازير شود و بدين وسيله حجت خدا بر خلق تمام گردد تا آنکه کسي بر زمين نمي ماند که دين و علم بدو نرسيده باشد . سپس قائم ظاهر مي شود و سبب کيفر خداوند و خشم وي بر بندگان مي شود . زيرا خداوند از بندگان انتقام نمي گيرد مگر پس از وقتي که حجت او را منکر شوند». (منتخب الاثر، ص 443 به نقل از بحارالانوار)
مدت حكومت حضرت مهدي (ع)
در روايات اسلامي در مورد مدت حكومت حضرت مهدي (ع) به اختلاف نقل شده ، پنج سال ، هفت سال ، بيست سال ، نوزده سال ، هفتاد سال . (اثباه الهداه، ج7، ص179- المجالس السنيه، ج5، ص699 و 702)
و در بعضي از روايات چهل سال و 309 سال به اندازه مدت خواب اصحاب كهف نيز گفته شده است. (بحارالانوار، ج52، ص390)
بعيد نيست كه مدت حكومت آن حضرت 309 سال باشد ، ولي مراحل حكومت او پنج سال و هفت سال و نوزده سال باشد و پس از چهل سال ، تكميل گردد و سپس ادامه يابد ، امام باقر (ع) فرمود :
يملك القائم ثلاثماه سنه و يزداد تشعاً كما لبث اهل الكهف في كهفهم، يملا االارض عدلا و قسطاً كماملئت ظلماً و جوراً، فيفتح الله له شرق الارض و غربها، و يقتل الناس حتي لا يبقي الا دين محمد (ع) :
‹‹امام قائم(ع) 309 سال به مقدار خواب اصحاب كهف در غار خود ، حكومت مي كند ، سراسر زمين را پس از آنكه پر از ظلم و جور شده ، پر از عدل و داد نمايد ، خداوند شرق و غرب زمين را براي او فتح نمايد ، او دشمنان را بكشد به گونه اي كه تنها دين اسلام در سراسر جهان باقي بماند.›› (بحارالانوار، ج52، ص390)
اقامتگاه حضرت مهدي و مركز ظهور و سكونتش :
امام قائم (ع) اكنون كجاست؟ آيا همسر و فرزند دارد؟ هنگام ظهور از كجا ظهور مي كند؟ و در كجا قيام مي نمايد؟ كي و در چه روز؟ و مركز حكومتش كجاست؟
براي پاسخ به اين پرسشها ، ناگريز بايد از روايات و گفتار پيامبر (ع) و امامان (ع) استفاده كرد مطابق بعضي از روايات ، آن حضرت همه ساله در مراسم حج شركت مي نمايد .
همچنين هرجا كه بخواهد ، به خصوص در كنار قبر امامان (ع) و مكانهاي شريف ، خواهد رفت.
او بر اساس برنامه هاي اسلام ، داراي همسر و فرزند خواهد بود ، چنانكه در بعضي از دعاها به اهل بيت (ع) آن حضرت اشاره شده است .
و در مورد اقامتگاه او چندين مكان در روايات ذكر شده مانند : مدينه ، دشت حجاز ، كوه رضوي ، كرعه (قريه اي در يمن) و سرزمينهاي دوردست . از جمله روايت شده : ‹‹حضرت مهدي (ع) و فرزندانش در جزيره هاي بسيار بزرگ و پهناور در دريا زندگي مي كنند .
و مطابق روايت ‹‹علي بن فاضل مازندراني›› كه در نجف اشرف سكونت داشته ، حضرت مهدي (ع) و ياران و فرزندانش در جزيره خضراء است .
داستان علي بن فاضل مازندراني ، به طور مشروح در كتاب اثباه الهداه ، ج7 ص371 آمده است ، كه فشرده آن بعداً خاطرنشان مي شود .
در مورد جزيره خضراء ، بحث و گفتگو بسيار است ، بعضي از دانشمندان از قراين و ويژگيها ، حدس زده اند كه جزيره خضراء ، همان ‹‹مثلث برمودا›› است كه از عجيب ترين و مرموزترين مكانهاي روي زمين است و در دل غربي ترين اقيانوس اطلس قرار دارد .
از عجائب مثلث برمودا اينكه : هر هواپيما يا كشتي به حدود آن برود ، به طور اسرار آميزي ناپديد مي گردد ، و جالب اينكه آبهاي آن سفيد است ، و هر روز خبر غرق شدن تعداد تازه اي از كشتيهاي اقيانوس پيما در آبهاي سفيد مثلث برمودا ، به گوش رسيده و مي رسد .
از دعاهاي حضرت مهدي (ع) اين است :
اللهم احجبني عن عيون اعدائي، و اجمع بيني بين اوليائي :
‹‹خدايا مرا از ديد دشمنانم پوشيده بدار ، و بين من و دوستانم ، در يكجا جمع كن.››
به مقتضاي استجابت اين دعا ، اقامتگاه آن حضرت از ديدگاه و دسترس دشمنان ، محفوظ خواهد ماند ، و ممكن است همين مطلب تأييدي باشد كه اقامتگاه اصلي آن حضرت در مثلث برمودا است . به هر حال اين يوسف گم گشته ، روزي به كنعان بر مي گردد ، و چشم يعقوب را بينا و روشن مي كند به گفته حافظ :
يوسف گم گشته باز آيد به كنعان غم مخور كلبه احزان شود روزي گلستان غم مخور
دور گردون گر دو روزي بر مراد ما نگشت دائماً يكسان نماند حال دوران ، غم مخور
حال ما در فرغت جانان و ابرام رقيب جمله مي داند خداي حال گردان غم مخور
حضرت مهدي (ع) هنگام ظهور ، در مكه ظهور مي كند ، و بر كعبه تكيه نموده خطبه مي خواند ، 313 نفر از ياران مخصوصش ، در همانجا به آن حضرت مي پيوندند .
مطابق بعضي از روايات ، آن روز ، روز جمعه است ، و در روز شنبه روز عاشورا از مردم بيعت مي گيرد . امام جواد (ع) فرمود :
كاني بالقائم يوم عاشوراء ، يوم السبت، قائماً بين الركن و المقام بين يديه جبرئيل ينادي : البيعه الله:
‹‹گويا قائم (ع) را در روز عاشورا ، روز شنبه مي نگرم كه بين جحرالاسود و مقام ابراهيم ايستاده ، و پيش روي او جبرئيل فرياد مي زند : بيعت مخصوص خدا است.›› يعني با امام مهدي (ع) بيعت كنيد ، كه بيعت با او بيعت با خدا است.
و امام صادق (ع) فرمود : ‹‹نخستين كسي كه با قائم (ع) بيعت مي كند ، جبرئيل است.››
سپس 313 نفر اصحاب مخصوص ، فرا مي رسند و بيعت مي كنند ، حضرت مهدي (ع) در مكه مي ماند تا يارانش به ده هزار نفر مي رسند ، آنگاه از آنجا به سوي مدينه حركت مي نمايد . و سپس از مدينه به سوي عراق و كوفه حركت مي كند و در مسير راه ، گروههاي بسيار ، به سپاه آن حضرت مي پيوندند ، سرانجام آن حضرت وارد كوفه مي شود و آنجا را مركز حكومت جهاني خود قرار مي دهد .
امام باقر (ع) در ضمن گفتاري فرمود : ‹‹سپس مهدي آل محمد (ع) به كوفه باز مي گردد ، و 313 نفر اصحاب خاص خود را به سوي تمام نقاط جهان مي فرستد (كه هر كدام حاكم يكي از بخشهاي جهان خواهند شد) حضرت مهدي (ع) دستي روي شانه ها و سينه هاي آن 313 نفر مي كشد ، پس از اين لطف و عنايت ، آن 313 نفر آن چنان در سطح عالي از مقام و كمال قرار مي گيرند ، كه در شناخت احكام و امور و قضايا هرگز درمانده نخواهند شد.›› (الامام المهدي من المهدالي الظهور،ص543)
دَجّال و سُفياني كيستند ؟
يكي از نشانه هاي ظهور حضرت مهدي (ع) خروج دجال و سفياني است ، و اين دو به دست سپاه آن حضرت كشته مي شوند ، سوال اینجاست که اينها چه كسانيند؟ و در كجايند و چگونه كشته مي شوند؟
مطابق پاره اي از روايات ، در آستانه قيام حضرت مهدي (ع) افراد كذاب و دروغگو پرچم مخالفت با آن حضرت بلند مي كنند ، دو نفر از آنها كه از سرزمين شام و فلسطين بر مي خيزند ، دجال و سفياني مي باشند ، اين دو نفر در حقيقت دو طاغوت سركشي هستند كه با دار و دسته بسيار خود به عنوان ضد انقلاب ، شورش مي نمايند .
دجال که يك نفر طاغوت فريبكار و حليه گر است ، با ترفندهاي خود ، جمعيتي را به دور خود جمع مي كند و به مخالفت بر مي خيزد ، بعيد نيست كه او يكي از طاغوتهاي صهيونيست باشد. (من قريه تعرف با ليهوديه (بحارالانوار ، ج52 ص194)
امیرمومنان علي (ع) در ضمن خطبه اي فرمود : حضرت مهدي با يارانش از مكه به بيت المقدس مي آيند و با دجال و ارتش او مي جنگند ، و آنها را تار و مار مي كنند و خود دجال نيز به هلاكت مي رسد .
و مطابق روايتي ، دجال را دستگير كرده و در محل كناسه كوفه به دار مي زند .
از روايات استفاده مي شود ، دجال مردي لوچ است ، و ادعاي پيامبري و خدايي از راه حلول مي كند و با جادو و شعبده و تصرف در چشمها ، مردم را به سوي خود جذب مي نمايد .
پيروان او بيشتر از اراذل و اوباش و طبقات آلوده از يهود و زنهاي ناپاك و فرزندان آنها مي باشند .
حضرت عيسي (ع) به كمك حضرت مهدي (ع) مي آيد ، و در كشتن دجال شركت مي كند ، و مردم و شهرها را از فتنه و آشوب او نجات مي دهد .
‹‹سفياني›› طاغوت ديگري که در چهره مقدس نماها ظاهر مي گردد ، از نسل عتبه بن ابوسفيان است ، چهره اش سرخ مايل به زرد مي باشد ، ذكرش به : « يارب يارب يارب » بلند است ، و آنقدر بي رحم و پليد است كه كنيزش را كه از او بچه دار شده زنده به گور مي نمايد .
جنايات سفياني و گسترش آن جنايات در خونريزي فساد ، بسيار است .
پيامبر (ع) فرمود : سفياني از وادي يابس (اطراف دمشق) با سپاه خود ، وارد دمشق مي شود ، دو لشكر تشكيل مي دهد ، يكي را به سوي مشرق (كوفه و اطراف آن) مي فرستد ، و ديگري را به سوي مدينه حركت مي دهد ، لشگر اول در كوفه و بغداد ، به كشتار و جنايات عظيم دست مي زنند .
لشكر دومش به سوي مدينه رهسپار مي گردد ، و سه شبانه روز در آنجا به قتل و غارت مي پردازد ، سپس براي جنگ با سپاه مهدي (ع) به سوي مكه حركت مي نمايد ، در مسير راه وقتي كه به سرزمين ‹‹بيداء›› مي رسد ، جبرئيل به فرمان خدا آن چنان به آن زمين ضربه مي زند ، كه همه آنها جز دو مرد ، در آن زمين فرو مي روند و نابود مي شوند. (بحارالانوار ، جلد 52 ، ص186)
سرانجام حضرت مهدي (ع) با سپاه خود از جانب كوفه به سوي سفياني كه در اطراف بيت المقدس ، موضع گرفته ، حركت مي كند ، و پس از گفتگو و مذاكرات ، سرانجام جنگ خونيني بين سپاه حضرت مهدي (ع) و سپاه سفياني ، رخ مي دهد ، و سپاهيان حضرت مهدي (ع) پيروز مي شوند ، و زمين از لوث وجود سفياني و پيروان پليدش ، پاك مي گردد .
و مطابق بعضي از روايات ، سفياني به دست ياران مهدي (ع) اسير و دستگير شده به فرمان حضرت مهدي (ع) گردنش را مي زنند و روي سنگي كه در محل ورود به بيت المقدس قرار دارد ، اعدام و كشته مي شود .
قابل ذكر است كه يكي از سپاهيان مخالف ، سپاه ‹‹بتريه›› است ، كه متشكل از ده هزار نفر، در مسير كوفه به جنگ سپاه امام (عصر) مي آيند و همه آنها به دست پر توان ياران مهدي (ع) به هلاكت مي رسند .
امام مهدی (عج) در غدیر
در خطبه غدیر (سخنرانی پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم در معرفی امام علی علیه السلام) به حضرت بقیه الله الاعظم، توجه خاصی شده است. خبر دادن از مهدی موعود برای آن مردمی كه قبول ولایت امیر المؤمنین علیه السلام برایشان سنگین بود، بیانگر آینده نگری اسلام و برنامه بلندمدت دین الهی برای مسلمین است. اگرچه برخی با آنکه آن روز با علی بن ابی طالب علیه السلام بیعت کردند؛ پیمان شکسنتد. ولی حقایق در طول زمان برای نسلها روشن گشت، و از آنجا كه كارها به دست خداوند است، روزی امر اهل بیت علیهم السلام ظاهر خواهد شد. آن روز، جهان به دست جانشینان واقعی پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم سپرده میشود و انتقام آنچه در طول قرنها بر ایشان رفته است، گرفته خواهد شد. لازم به ذكر است كه اعلام این مطالب در غدیر، یك پیشگویی و اخبار از غیب نیز به شمار میآید. در خطبه غدیر، 25 جمله درباره حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف آمده است كه آنها را تحت 6 عنوان میتوان خلاصه كرد: الف: بشارت به آمدن او: پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم در این باره میفرماید: «او كسی است كه همه پیشینیان به آمدن او بشارت دادهاند.»(خطبه غدیر؛ احتجاج طبرسی، ج1، ص66.) ب: خاتمیت او: یعنی امامت در امامان تعیین شده، اتصال دارد و منقطع نمی گردد تا زمانی که به دست خاتم و آخرین آنان كه حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف است، برسد. ج: مقام و منزلت او: در این باره دو جهت ذكر شده است: 1. فضائل و مناقب او: - او «انتخاب شده خداوند» و «هدایت یافته» و «كمك شده» است. - نور از جانب خداوند در او قرار داده شده و نوری نیست مگر با او، و حقی نیست جز با او. 2. مقام و شأن اجتماعی او: - او ولی خدا در زمین و حكم كننده خدا در میان خلق است. - كارها به او سپرده شده و او امین خداوند بر سِرّ و آشكار الهی است. - او یاری كننده دین خدا است. - او هر صاحب فضلی را به قدر فضلش و هر صاحب جهلی را به قدر جهلش نشانه میدهد. د: علم او: این مسأله را نیز از دو بعد می توان در خطبه غدیر به دست آورد: 1. او وارث هر علمی است و علمش به همه چیز احاطه دارد. 2. علم او به دریای عمیق علم الهی اتصال دارد. هـ: قیام او: در دو مورد از خطبه غدیر، كلمه «القائم المهدی» بكار رفته و بعد از آن به قدرت مطلقه و تمام عیار حضرت بقیه الله الأعظم ـ ارواحنا فداه ـ اشاره شده كه از جانب الهی به او عطا گردیده است و هیچ قدرتی طاقت برابری با او را ندارد.
این موضوع از سه جنبه مطرح شده است: 1. كسی بر او غالب یا علیه او كمك نمی شود و او همه قلعههای محكم را فتح میكند. 2. او بر همه ادیان و بر همه گروههای شرك غالب میشود و آنان را هدایت میكند و یا (متعصبان را) نابود می کند. 3. خداوند همه آبادیها و شهرهای جهان را تحت تصرف حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف در میآورد. و: انتقام او: در قسمتی از خطبه غدیر به این مسأله تصریح شده است که اگر چه حق اهل بیت علیهم السلام و شیعیانشان در طول تاریخ توسط ظالمین پایمال شده است، ولی منتقمی خواهد آمد و گذشته از عذاب اُخروی، در همین جهان دل دوستان را با گرفتن انتقام از دشمنان، مسرور خواهد كرد. این نكته در قالب سه جمله آمده است: 1. او حق خداوند و هر حق را كه به اهل بیت علیهم السلام مرتبط شود، خواهد گرفت. 2. او انتقام هر خون به ناحق ریخته اولیاء خدا را خواهد گرفت. 3. او از تمام ظالمان عالم، انتقام خواهد گرفت. در بخش ششم خطبه نیز سه موضوع ذكر شده است: 1. نورانیت ونسل نورانی حضرت: آنجا كه میفرماید: «نور از طرف خداوند در من، و سپس در علی علیه السلام و نسل او تا مهدی قائم عجل الله تعالی فرجه الشریف قرار داده شده است». 2. گرفتن حقوق اهل بیت به دست حضرت، آنجا كه میفرماید: «مهدی، حق خداوند و هر حقّی را كه برای ماست خواهد گرفت». 3. اختیار مطلق زمین به دست حضرت، آنجا كه میفرماید: «هیچ سرزمین آبادی نیست مگر آنكه خداوند تا روز قیامت اهل آن را به خاطر تكذیبشان هلاك میكند، و آن را در اختیار حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف قرار میدهد». در بخش هشتم خطبه سه موضوع دیگر ذكر شده است: 1. خاتمیت آن حضرت، آنجا كه میفرماید: «خاتم امامان مهدی قائم عجل الله تعالی فرجه الشریف ، از ما است». 2. غلبه او بر همه ادیان، آنجا كه میفرماید: «اوست غالب بر ادیان، منتقم از ظالمین فاتح قلعه ها، غالب بر مشركین، منتقم خونهای به ناحق ریخته، كمك كننده دین خدا، سرچشمه گرفته از دریایی عمیق، نشانه دهنده به افراد در حد خودشان، وارث علوم محكم كننده آیات الهی». 3. بشارت به او، آنجا كه میفرماید: «اوست كه كارها به دست او سپرده شده و گذشتگان به او بشارت دادهاند، و او ست حجت باقی خداوند، و ولی او در زمین و امانتدار او بر سرّ و آشكار».
امام مهدی (عج) در قرآن
اندیشه پیروزی نهایی نیروی حق و عدالت بر باطل و ستم و برپایی تمام ارزشهای انسانی به دست مبارک «مهدی» اندیشه ای است که همه گروههای مسلمان، آن را باور دارند؛ زیرا ریشه در قرآن کریم دارد؛ اما چرا نام «مهدی» در قرآن نیامده است؟ آیا اگر نام او می آمد، باور مردم به او عمیقتر نمی شد؟ برای پاسخ به این سؤال، روش های قرآن مجید را در معرفی انسانهای خوب و وارسته بیان میکنیم. قرآن برای شناساندن این افراد، از سه راه استفاده کرده است: راه اول معرفی با اسم: نخستین راه شناساندن، آوردن اسم شخصیت مورد نظر است؛ مانند: (و ما محمد الا رسول)(1) یا (واذکر فی الکتاب مریم)(2) راه دوم معرفی با عدد: شیوه دوم، بیان تعداد افراد خاص است. قرآن نقبای بنی اسرائیل را با عدد میشناساند؛ مانند: (و بعثنا منهم اثنی عشر نقیبا)(3) راه سوم معرفی با ویژگی و صفت: شناساندن با ویژگیهای فرد، بهترین راه معرفی است، زیرا راه را بر سودجویان می بندد. نام جعلی درست کردن آسان است؛ ولی ویژگی های هر فرد، مخصوص او است. همچنین قرآن، از افرادی نام می برد كه با آن كه پیامبر صل الله علیه و آله و سلم را كاملاً با نام می شناختند؛ ولی باز او را انكار میكردند. قرآن کریم، اهل بیت را در آیه های تطهیر، مباهله، ولایت(4) و... با این روش معرفی کرده است. امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف نیز در قرآن با این روش شناسانده شده است. اینک بررسی چند آیه از آیات مهدویت: آیه اول: آیا می توان زنده بودن امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف را از قرآن استفاده کرد؟ برخی آیه های قرآن کریم، وجود امام و حجت را بر روی زمین می رسانند. یکی از این آیات، آیه چهارم سوره قدر است: (تنزل الملائکه و الروح فیها باذن ربهم من کل امر) در شب قدر فرشتگان و روح با اجازه پروردگارشان برای هر امری فرود می آیند. فعل «تنزّل» مضارع است و استمرار و تداوم را می رساند؛ پس هر سال، شب قدر دارد. در شب قدر، فرشتگان و روح نازل می شوند. از طرفی هر انسان، توانایی پذیرش فرشتگان -به ویژه روح که برتر از فرشتگان است- را ندارد و باید انسانی در مرتبه پیامبر گرامی اسلام صل الله علیه و آله و سلم باشد تا این قابلیت را دارا باشد. اما هم اکنون در شب قدر، فرشتگان و روح بر چه کسی نازل می شوند؟ امیرمؤمنان علی علیه السلام فرمود: «شب قدر، در هر سال است و امر سال در آن شب نازل می شود. برای این امر، والیانی پس از رسول خدا وجود دارد». ابن عباس پرسید: «اینان چه کسانی هستند؟» فرمود: «من و یازده نفر از نسل و فرزندان من.»(5) آیه دوم: اگر بخواهیم ویژگیهای عصر ظهور مهدی امت را به بهترین شکل بیان کنیم، آیه ای بهتر از آیه 55 سوره نور نمی یابیم. در این آیه، خداوند به مؤمنان صالح وعده می دهد و وعده او حق و یقینی است.(6) اما این وعده چیست؟ بهتر است آیه را بخوانیم و وعده های الهی را در آن ببینیم. (وعد الله الذین آمنوا منکم و عملوا الصالحات لیستخلفنّهم فی الارض کما استخلف الذین من قبلهم و لیمکّننّ لهم دینهم الذی ارتضی لهم و لیبدّلنّهم من بعد خوفهم أمناً یعبدونی لا یشرکون بی شیئا) خداوند، به مؤمنان درستكار شما وعده داده است آنان را در زمین جانشین می کند؛ همچنان که گروهی از پیشینیان را جانشین کرده و دینی که برایشان می پسندد، بگستراند و بعد از بیمناکیشان به آنان امنیت می بخشد که آن زمان، من را می پرستند و چیزی را شریکم قرار نمیدهند.
وعده های خداوند به مؤمنان صالح تمام زمین را در اختیارشان می گذارد؛ همانند حکومتهای صالحان گذشته؛ چون نوح و داود و سلیمان. دین آنان را در تمام زمین برتری و گسترش می دهد؛ دینی که خداوند برای انسانها پسندیده است؛ یعنی اسلام همراه با ولایت اهل بیت «علیهم السلام» که جریان غدیر و آیههای مربوط به آن، آن را می رساند. امنیت و آرامش را جایگزین ترس و وحشت مؤمنان درستکار قرار می دهد. البته امنیت کامل، زمانی حاصل می شود که سراسر زمین در اختیار مؤمنان با تقوا باشد و دشمن قابل توجهی مقابل آنان نباشد. نتیجه این حکومت، از میان رفتن جلوه های شرک و نفاق و پرستش خدای یکتا است. در پرتو آن، برکت از آسمان و زمین آشکار میشود و همگان در رفاه و آسایش قرار می گیرند. رسول خدا صل الله علیه و آله و سلم در ذیل این آیه فرمود: وقتی قائم ما قیام کند، زمین را پر از عدل و داد می کند، پس از آن که لبریز از ظلم و ستم شده باشد و فرمود: خوشا به حال صبرپیشگان در پنهانی او و خوشا به حال یاریکنندگانش در قیام او.(7) نكته مهم، این كه وعده خدا، حق و تخلف ناپذیر است؛ ولی جهانیشدن آیین الهی تا كنون اتفاق نیفتاده است؛ به همین سبب مفسر بزرگ قرآن، مرحوم طبرسی رحمه الله در تفسیر این آیه میگوید: چون گسترش دین در سراسر زمین و جهانگیر شدن آیین، از گذشته تا كنون پدیدار نشده است، به یقین، این امر در آینده اتفاق خواهد افتاد؛ زیرا جهانی شدن دین اسلام، وعدهای الهی است و وعده خدا، تخلفپذیر نیست.(8) امام سجاد علیه السلام پس از تلاوت آیه فوق فرمود: به خدا سوگند! اینان شیعیان ما هستند. خداوند به دست مردی از ما، این كار را در حق آنان خواهد كرد و آن مرد، مهدی این امت است و او همان كسی است كه پیامبر صل الله علیه و آله و سلم (درباره او) فرموده است: «اگر از عمر دنیا جز یك روز نمانده باشد، خداوند آن روز را چنان طولانی كند تا مردی از خاندان من حاكم جهان گردد. نام او هم نام من است. او زمین را از عدل و داد پر خواهد كرد همان گونه كه از ظلم و ستم لبریز شده باشد.»(9) بررسی آیات دیگر را به مجال دیگر واگذاشته و در پایان، یادآور میشویم، اهل سنت نیز روایاتی آوردهاند كه آیاتی از قرآن را درباره حضرت مهدی(عج) و حكومت جهانی آن حضرت میداند؛ برای نمونه فخر رازی در ذیل آیه3 سوره بقره، از مصادیق «غیب»، مهدی آل محمد(عج) را میداند كه باید به آن ایمان داشت.(10) پی نوشتها: (1) سوره آل عمران، آیه 144. (2) سوره مریم، آیه 16. (3) سوره مائده آیه 12. (4) سوره احزاب آیه 32؛ سوره آل عمران آیه 61؛ سوره مائده آیه 55. (5) اصول کافی، ج1،ص 532، ح11. (6) در بیش از بیست آیه قرآن، حق بودن وعدههای خداوند و تخلف ناپذیر بودنشان بیان شده است. (7) بحارالانوار، ج 36، ص 304، باب 41، ح 144. (8) مجمع البیان، ج7، ص152. (9) همان. (10) تفسیر فخررازی.
امام معصوم علیه السلام حجت و خلیفه خداوند بر روی زمین است. او مانند پیامبر از سوی پروردگار برگزیده میشود. امام تمام مسؤولیتهای رسول گرامی اسلام صل الله علیه و آله و سلم به جز دریافت وحی تشریعی را بر عهده دارد، اگر پیشوای معصوم از دیدگان ما پنهان باشد و نتواند به بیان قرآن و احكام و تشكیل حكومت بپردازد، آیا میتواند با این حال در حیات بشری تأثیر گذار باشد؟
در این نوشتار برخی از آثار و بركتهای امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف كه نهان از چشمان ما است، به صورت خلاصه بیان میشود. اول: امید بخشی نقش حیاتی و شگفت انگیز امید در سعادت فرد و جامعه بر كسی پوشیده نیست، وقتی امید میآید تلاش و حركت جایگزین رخوت و سستی میشود و در یك سخن؛ انسان به امید زنده است. مهمترین دلیل شكست مسلمانان در جنگ احد، شایعه شهادت رسول خدا صل الله علیه و آله و سلام بود. وقتی این خبر دروغ پخش شد، عدّه كمی به اندازه انگشتان دست، اطراف پیامبر باقی ماندند.(1) شیعه با اعتقاد به امامی كه زنده است و حاضر و ناظر و پشتیبان آنان است، خود را حفظ كرده و به پیش میرود ولی اهل سنت اعتقاد دارند، مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف در آخرالزمان به دنیا میآید و سپس ظهور خواهد كرد. آنان به امام زنده معتقد نیستند به همین دلیل جوامع سنی نشین عموماً دارای انتظاری سرد و خاموش هستند ولی انتظار در جوامع شیعی، زنده و نیرو آفرین است. دلیل این نشاط دو نكته اساسی است: 1. شیعه با اعتقاد به وجود امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف و قدرت و علم گسترده او، خود را دارای پشتوانه قوی و فولادینی میبیند، چون كوهی استوار در برابر دشمن میایستد و به پیش میرود. 2. شیعه، با اعتقاد به نقش و تأثیر انسانها در پایان یافتن غیبت امامشان و برپایی عدالت در جهان، تلاش خود را برای فراهم كردن زمینههای ظهور انجام میدهد كه نمونه بارز آن انقلاب اسلامی ایران است. دوم: امنیت بخشی پروردگار عالم هر روز شاهد نافرمانی و ظلم و فساد بندگانش بر روی زمین است. اگر به خاطر وجود مبارك امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف و عدالت گستری او نبود تا كنون بارها اهل زمین را نابود كرده بود. به همین جهت در روایات ما به تعبیرهای مختلف آمده است: اگر حجت بر روی زمین نباشد، زمین اهل خود را فرو میبرد.(2) امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف فرمود: من پناه اهل زمین هستم آن چنانكه ستارگان پناهگاه ساكنان آسمانند.(3) سوم: رابط میان آسمان و زمین یكی از ویژگیهای شیعه دوازده امامی برقراری رابطه آنان با خداوند به وسیله نماینده اوست. با آمدن پیامبر اسلام، رابطه ادیان پیشین با آسمان قطع شد و با رحلت پیامبر اكرم صل الله علیه و آله و سلام رابطه اهل سنت با آسمان بریده شد ولی شیعه با اعتقاد به جانشینی پیشوایان معصوم از طرف خداوند، این ارتباط را حفظ كرد. در میان گروههای شیعه نیز، این شیعه دوازده امامی است كه با اعتقاد به امام مهدی به عنوان امام غایب هنوز پیوند خود را با آسمان نگه داشته و ریسمان محكم الهی را رها نكرده است. در دعای ندبه میخوانیم: «أَینَ السَّبَبُ الْمُتَّصِلُ بَینَ الْأَرْضِ وَ السَّمَاء»(4)؛ كجاست آن وسیله پیوند میان آسمان و زمین. چهارم: حافظ علوم و اسرار الهی تمام علوم و حقایقی كه همراه حضرت آدم به زمین آورده شد و تمامی میراث پیامبران، پیوسته از حجّتی به حجّت دیگر میرسید و حجّت هر زمان مسؤول نگهداری و استفاده از این علوم بود، هم اكنون حافظ این علوم و اسرار امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف است. او در زمان ظهور، هنگام رشد عقلی انسانها از این میراث گرانبها برای پیشرفت انسانها استفاده خواهد كرد. امام صادق علیه السلام فرمودند: علومی كه با آدم علیه السلام نازل شد، از میان نرفت و عالمی نمیمیرد، مگر این كه علمش را به ارث میگذارد و زمین بدون عالم باقی نمیماند.(5) پنجم: خودسازی معتقدان به امام غایب او را شاهد اعمال خود میبینند و میدانند كردارشان پیوسته به محضر او عرضه میشود؛ از این روی تلاش میكنند كردار و رفتارشان مطابق میل او باشد تا در پیشگاه امام خود شرمگین و سرافكنده نشوند. این خودسازی میتواند مقدمهای برای هدایت باطنی به وسیله امام باشد. ششم: هدایت باطنی رسالت اصلی پیامبران و پیشوایان دین هدایت تشریعی و راهنمایی مردم به راه مستقیم است. برخی مردم این دعوت را میپذیرند و برخی نمیپذیرند ولی عدهای از انسانها به درجات پایین ایمان قانع نیستند. آنها با شناخت استعدادهای خود و تلاش خستگی ناپذیر، نگاهشان به بالاترین مرتبههای ایمان است. خدای حكیم وسیله رشدشان را با قرار دادن انسان كاملی فراهم كرده است تا با آنان ارتباط معنوی برقرار كرده و دستگیر و راهنمایشان در صعود به قلههای ایمان باشد. و آن انسان كامل كسی جز حجّت خداوند در هر زمان نیست و هم اكنون امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف، این وظیفه را بر عهده دارد. هفتم: فریاد رس امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف، اگر چه از دیدگان ما غایب است ولی در هنگام اضطرار فریادرس بسیاری از بیچارگان و در راه ماندگان و گمراهان خواهان هدایت بوده و میباشد. كتب متعددی این عنایات حضرت را جمع آوری نموده، و به رشته تحریر درآوردهاند.(6) هشتم: حفظ كیان شیعه در طول دوران غیبت هر وقت شیعیان در خطر قرار گرفتهاند و دشمن از هر طرف به آنان هجوم آورده است، امام عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف با روشی آنان را نجات داده است. آیت الله العظمی نائینی میگوید: در دوران جنگ جهانی اول و اشغال ایران توسط روسها و انگلیسیها، فشار و سختی ملت ایران به اوج خود رسید. شبی به امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف متوسل شدم و با چشمانی گریان خوابیدم. در عالم رؤیا دیوار بزرگی به شكل نقشه ایران دیدم كه در حال سقوط است و عدهای زن و بچه زیر آن نشستهاند. وضعیت به قدری هولناك بود كه در خواب فریاد كشیدم. در این حال امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف آمدند و انگشت مباركشان را به طرف دیوار گرفتند. دیوار سر جای خودش قرار گرفت. ایشان فرمودند: این جا خانه شیعه، خانه ما است، میشكند، خم میشود، خطر است ولی ما نمیگذاریم سقوط كند، نگهش میداریم. جریان شیعیان بحرین و قضیه انار نیز دلیل خوبی بر این مدعا است. امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف در توقیعی به شیخ مفید، فرمودند: ما در رسیدگی و سرپرستی شما كوتاهی و اهمال نكرده و شما را از یاد نبردهایم. و اگر جز این بود دشواریها و مصیبتها شما را فرا میگرفت و دشمنان شما را ریشه كن و نابود میكردند.(7) خدای مهربان این حجت را بر ما دارد كه من نمایندهام را برای نجات و هدایت شما فرستادم، آن چه هست از طرف شما باید آمادگی پذیرش باشد تا او ظاهر شود. وجود امام زمان و آمادگی او برای قیام كه لقب «قائم» بیانگر آن است، این پیام را برای منتظران دارد كه در راه فراهم كردن مقدمات ظهور او بیشتر تلاش كنند. پی نوشتها: (1) فروغ ابدیت، ج2، ص53. (2) اصول كافی، ج1، ص178. (3) كمال الدین، ج2، ص239، باب45، حدیث4. (4) بحارالأنوار، ج99، ص106. (5) اصول كافی، ج1، ص223، حدیث 8. (6) نجم الثاقب، میرزا حسین طبرسی نوری؛ میر مهر، پورسیدآقایی؛ بركات سرزمین وحی؛ محمدی ری شهری. (7) احتجاج طبرسی، ج2، ص598.
پرهيز از افراط و تفريط:
امام زمام (عج) در توقيعي مي فرمايند: «تقوا پيشه کنيد، تسليم ما باشيد و کار را به ما واگذاريد که بر ماست شما را از سرچشمه سيراب بيرون آوريم چنانکه بردن شما به سرچشمه از سوي ما بود ... به سمت راست ميل نکنيد و به سوي چپ نيز منحرف نشويد.» (1)
توجه به آن حضرت همراه با محبت امام زمان (ع) در توقيع شريفي خطاب به شيعيان مي فرمايند: «توجه خود را همراه با محبت و دوستي به سوي ما قرار دهيد و در مسير دستورات روشن و قطعي دين حرکت کنيد که همانا من براي شما خيرخواهي مي کنم و خداوند گواه است بر من و شما و اگر نبود علاقه ما به نيکو بودن شما و رحمت و مهربانيمان بر شما، به سخن گفتن با شما نمي پرداختيم.»(2) ولايت حضرت علي (ع) در تشرف مرحوم علي بغدادي (ره) در مسير کاظمين، ايشان پرسش هايي را از محضر امام زمان (ع) مي پرسد از جمله مي گويد: پرسيدم: «روزي نزد مرحوم شيخ عبدالرزاق که مدرس حوزه بود، رفتم. شنيدم که بر روي منبر مي گفت: کسي که در طول عمر خود روزها روزه باشد و شب ها را به عبادت به سر برد و چهل حج عمره بجاي بجاي آورد و در ميان صفا و مروه بميرد ولي از دوستداران و محبان و مواليان اميرالمؤمنين (ع) نباشد براي او چيزي محسوب نمي شود.» امام زمان (ع) فرمودند: «آري والله براي او چيزي نيست.»
توسل به حضرت زينب (ع) جهت تعجيل در فرج در تشرف آقا شيخ حسن سامرايي (ره) در سرداب مقدس، حضرت فرمودند: «به شيعيان و دوستان ما بگوييد که خدا را قسم دهند به حق عمه ام حضرت زينب (ع) که فرج مرا نزديک گرداند.» (3) عرضه اعمال به محضر مقدس امام زمان (عج) در تشرف مرحوم شيخ محمد طاهر نجفي (ره) خادم مسجد کوفه، حضرت مي فرمايند: «آيا ما شما را هر روز رعايت نمي کنيم؟ آيا اعمال شما بر ما عرضه نمي شود؟» شيعيان چرا ما را نمي خواهند؟! مرحوم حاج محمد علي فشندي تهراني (ره) مي گويد که در مسجد جمکران سيدي نوراني را ديدم، با خود گفتم اين سيد در اين هواي گرم تابستاني از راه رسيده و تشنه است ظرف آبي به دست او دادم تا بنوشد و گفتم: آقا! شما از خدا بخواهيد تا فرج امام زمان (ع) نزديک گردد. حضرت فرمودند: «شيعيان ما به اندازه آب خوردني ما را نمي خواهند. اگر بخواهند و دعا کنند فرج ما مي رسد.» اخلاص در عمل يکي از علماي بزرگ اصفهاني مي گويد: «شبي در عالم رؤيا امام زمان (ع) را ديدم. به ايشان عرض کردم چه کنم که به شما نزديک شوم؟» فرمودند: «عملت را عمل امام زمان (ع) قرار بده.» من به ذهنم رسيد که يعني در مورد هر کاري ببين اگر امام زمان (ع) اين کار را مي کند تو هم انجام بده. پرسيدم: «چه کنم که در اين امر موفق باشم؟!» فرمود: «الاخلاص في العمل؛ يعني، در کارهاي خود اخلاص داشته باش.»(4) بردباري و شکيبايي در تشرف مرحوم سيد کريم پينه دوز (ره) از اخيار تهران که در خانه اجاره اي زندگي مي کرده است و با پايان يافتن مدت اجاره دچار رنج و زحمت مي گردد ضمن اينکه به او بشارت مي دهند، نگران نباشيد منزل درست مي شود مي فرمايند: «دوستان ما بايد در فراز و نشيب ها شکيبا و بردبار باشند.»(5) تحصيل معارف اهل بيت (ع) مرحوم آيت الله ميرزا مهدي اصفهاني (ره) که سال ها در نجف اشرف نزد علماي بزرگ دانش آموخته بود و اجازه اجتهاد از مرحوم آيت الله ناييني (ره) داشت و به دنبال درک حقايق، مباحث فلسفه را نزد استادان فن تا بالاترين رتبه خوانده بود؛ مي گويد: «ديدم دلم آرام نگرفته و به درک حقايق عالم توفيق نيافته ام. رو به عرفان آوردن و مدتي از محضر استاد عارفان و سالکان آقا سيد احمد کربلايي (ره) استفاده مي کردم تا از نظر ايشان به حد کمال قطبيت و فناء في الله رسيدم. اما ديدم اين مطالب و اين رفتارها با ظواهر قرآن و سخنان اهل بيت عليهم السلام موافق نيست و به آرامش و اطمينان قلب نرسيده بودم.» مرحوم ميرزا مهدي اصفهاني (ره) تنها راه نجات را در توسل به پيشگاه حضرت مهدي (ع) مي بيند، به همين جهت مي گويد: «خود را از بافته هاي فلاسفه و افکار عرفان خالي کردم و با کمال اخلاص و توبه به آن حضرت توسل پيدا کردم. روزي در وادي السلام نزد قبر حضرت هود و صالح عليهماالسلام در حال تضرع و توسل بودن که حضرت صاحب الزمان (عج) را مشاهده کردم.» ايشان فرمودند: «طَلَبُ المَعارِفِ مِن غَيرِ طَريقِنا اَهل البيت مُساوِقَّ لِلأنکارنا و قَد اَقامني الله و انا الحُجّه بنُ الحسن؛ يعني، جست و جوي معارف و شناخت طريق از غير مسير ما اهل بيت طهارت مساوي است با انکار ما و همانا خداوند مرا براي هدايت بشر برپا داشته است و من حجه بن الحسن هستم.» مرحوم اصفهاني (ره) مي گويد: «پس از آن از فلسفه و عرفان بيزاري جستم و تمامي نوشته هاي خود را در اين موارد به رودخانه ريختم و به سوي قرآن و احاديث پيامبر (ص) روي آوردم.» کمک به مردم در توقيعي شريف، به مرحوم آيت الله العظمي حاج سيد ابوالحسن اصفهاني (ره) دستور دادند: «اُرخِص نَفسَک وَ اَقبِل مجلِسَک فِي الدِّهليز واقضِ النّاس نحن نَنصُرکُ؛ يعني، خودت را براي مردم ارزان کن! و در دسترس همه قرار بده و محل نشستن خود را در دهليز خانه ات قرار بده تا مردم سريع و آسان با تو ارتباط داشته باشند و حاجت هاي مردم را برآورد، ما ياريت مي کنيم.»(6) توجه به پدر و مادر در احوالات يکي از محبان و شيعيان آمده که پدر پيري داشت و بسيار به او خدمت مي کرد. ايشان شب هاي چهارشنبه به مسجد سهله مي رفت اما پس از مدتي اين کار را ترک نمود. دليل آن را پرسيدند، گفت چهل شب چهارشنبه به مسجد سهله رفتم در شب آخر نزديک مغرب تنها به مسجد سهله مي رفتم عرب بياباني را ديدم سوار بر اسب که سه بار به من فرمود: «از پدرت مراقبت کن.» من فهمديم که امام زمان (ع) راضي نيستند من پدرم را بگذرام و به مسجد سهله بروم.(7)
توسل به قمر بني هاشم (ع) از مرحوم آيت الله مرعشي نجفي (ره) نقل شده است که يکي از علماي نجف اشرف که به قم آمده بود مي گفت: «مدتي براي رفع مشکلي به مسجد جمکران مي رفتم و نتيجه نمي گرفتم روزي هنگام نماز دلم شکست و عرض کردم مولا جان! آيا بد نيست با وجود امام معصوم (ع) به علمدار کربلا قمر بني هاشم (ع) متوسل شوم و او را در نزد خدا شفيع قرار دهم؟!» در حالتي ميان خواب و بيداري امام زمان (ع) فرمودند: «نه تنها بد نيست و ناراحت نمي شوم بلکه شما را راهنمايي مي کنم که چون خواستي از حضرت ابوالفضل العباس (ع) حاجت بخواهي اين چنين بگو: يا أبالغوث ادرکني.»(8) احترام به قرآن در تشرفي که براي مرحوم حاج شيخ محمدحسن مولوي قندهاري در حرم مطهر ابوالفضل العباس (ع) روي داده است ايشان مي گويد ديدم قرآني روي زمين بر سر راه افتاده است به من فرمودند: «هوشيار باش و به قرآن احترام کن. من خم شم و قرآن را برداشتم و بوسيدم و در قفسه گذاشتم.»(9) خدمت به محرومان آقاي محمد علي برهاني مي گويد در خرداد 1358 هـ.ق براي رسيدگي به مردم محروم منطقه فريدن رفته بودم. هنگام بازگشت ماشين خراب شد و در بيابان تنها ماندم. ديدم چاره حز توسل به مولايم حضرت صاحب الزمان (ع) نيست، به آن حضرت متوسل شدن و گفتم: «يا اباصالح المهدي! ادرکني.» ناگهان وجود مبارک امام زمان (ع) تشريف آوردند و ضمن بشارت به آمدن وسيله نقليه فرمود: «ما هم اينجا رفت و آمد مي کنيم. شما هم خيلي مأجوريد چون خدمت به محرومين مي کنيد. و اين روش جدّم حضرت علي (ع) است. تا مي توانيد در حدّ تمکّن به اين طبقه خدمت کنيد و دست از اين کار بر نداريد که کار خوبي است.»(10) روضه حضرت ابوالفضل (ع) در تشرّف آقاي محمد علي فشندي تهراني (ره) پس از اينکه نماز امام حسين (ع) در شب هشتم ذيحجه را به او ياد مي دهند حاج محمد علي مي پرسد: «فردا شب امام زمان (ع) در چادرهاي حجاج مي آيد و به آنان نظر دارد؟» فرمود: «در چادر شما مي آيند چون فردا شب مصيبت عموريم حضرت ابوالفضل (ع) در آن خوانده مي شود.»(11) ايران شيعه، خانه ماست مرحوم آيت الله ميرزا محمد حسن نائيني (ره) در دوران جنگ جهاني اول و اشغال ايران توسط قواي انگليس و روس خيلي نگران بودند از اين که کشور دوستداران امام زمان (ع) از بين برود و سقوط کند. شبي به امام عصر (ع) متوسل مي شود و در خواب مي بيند ديواري است به شکل نقشه ايران که شکست برداشته و خم شده است و در زير اين ديوار تعدادي زن و بچه نشسته اند و ديوار دارد روي سر آنها خراب مي شود. مرحوم نائيني چون اين صحنه را مي بيند بسيار نگران مي شود و فرياد مي زند: «خدايا، اين وضع به کجا خواهد انجاميد؟» در همين حال مي بيند حضرت ولي عصر (ع) تشريف آوردند و با دست مبارکشان ديوار را که در حال افتادن بود گرفتند و بلند کردند و دوباره سر جايش قرار دادند و فرمودند: «اينجا (ايران شيعه)، خانه ما است. مي شکند، خم مي شود، خطر است ولي ما نمي گذاريم سقوط کند ما نگهش مي داريم.»(12)
مواظبت بر قرائت و خواندن قرآن در تشرّف شيخ محمد حسن مازندراني که به بيماري سل مبتلا بوده است او را شفا مي دهند و به او مي فرمايند: «بر ت باد به مواظبت بر قرائت قرآن.» (13) پی نوشتها : (1) بحارالانوار ، ج 52 ، ص179 (2) بحارالانوار ، ج53، ص179 (3) شیفتگان حضرت مهدی (عج) ، ج 1 ، ص 251-184 (4) شیفتگان حضرت مهدی (عج) ، ج 1 ، ص 261 (5) کرامات العالمین ،ص118 (6) شیفتگان حضرت مهدی (عج) ، ج 6، ص198 (7) نجم الثاقب ، ص 284 (8) توجهات حضرت ولی عصر ، ص 160 (9) ملاقات با امام زمان (عج) ، 330 (10)شیفتگان حضرت مهدی (عج) ، ج 1 ، ص 113 (11)شیفتگان حضرت مهدی (عج) ، ج 1 ، ص 149 (12)ملاقات با امام عصر (عج) ، ص 137 (13)برکات حضرت ولی عصر (عج) ، 306
توصيه به خواندن زيارت آل ياسين
امام زمان (ع) در توقيع شريفي مي فرمايد: «هرگاه خواستيد به وسيله ي ما به خداوند بلند مرتبه توجه کنيد و به سوي ما روي آوريد، همانگونه که خداوند متعال فرموده است بگوئيد: ... سلامٌ علي آل ياسين.... .»(1)
توصيه به خواندن دعاي ندبه يکي از بازرگانان اصفهاني که مورد اعتماد گروهي از دانشمندان بود، در عالم رؤيا به محضر امام زمان (ع) مشرف مي شود و از ايشان مي پرسد: «فرج شما کي خواهد رسيد؟» مي فرمايند: «نزديک است، به شيعيان ما بگوئيد دعاي ندبه را روزهاي جمعه بخوانند.» (2) توصيه به خواندن دعاي فرج مرحوم شيخ طبرسي (ره) در کتاب «کنوز النجاح» نقل مي کند: ابوالحسن محمد بن احمد بن ابي الليث از ترس کشته شدن به قبر امام کاظم (ع) و امام جواد (ع) پناه آورد. در عالم رؤيا امام زمان (ع) را زيارت کرد. آن حضرت اين دعا (دعاي فرج) را به او تعليم دادند و او به برکت خواندن آن، از کشته شدن نجات يافت.
توصيه به خواندن نماز شب، زيارت جامعه، زيارت عاشورا در تشرف مرحوم سيد احمد بن سيد هاشم بن سيد حسن موسوي رشتي (ره) که از مسافرت حج از قافله جدا مي شود و راه را گم مي کند، به او مي فرمايند: «نافله (نماز شب) را بخوان تا راه را پيدا کني.» او نماز شب را مي خواند بعد به او مي فرمايند: «زيارت جامعه را بخوان.» ايشان زيارت جامعه را از حفظ مي خوانند. بعد مي فرمايند: «زيارت عاشورا را بخوان.» او زيارت عاشورا را نيز از حفظ مي خواند با تمام لعن و سلام و دعاي علقمه، آنگاه او را سوار بر مرکب مي کند و مي فرمايد: «چرا شما نافله نمي خوانيد؟ نافله. نافله. نافله» و باز مي فرمايد: «چرا شما عاشورا نمي خوانيد؟ عاشورا. عاشورا. عاشورا.» بعد مي فرمايد: «چرا شما زيارت جامعه نمي خوانيد؟ جامعه. جامعه. جامعه.» سپس مي فرمايد: «اينها دوستان شما هستند که در کنار نهر آبي فرود آمده اند تا براي نماز صبح وضو بگيرند.» (3) توصيه به خواندن صحيفه سجاديه مرحوم مجلسي (ره) در کتاب «روضه المتقين» در شرح «من لا يحضره الفقيه» مي گويد که در اوايل بلوغ در مسجد قديم اصفهان ميان خواب و بيداري حضرت صاحب الزمان (ع) را ديدم، گفتم: «مولاي من! چون نمي توانم هميشه خدمت شما شرفياب شوم کتابي به من عنايت کنيد که هميشه به آن عمل کنم.» آن حضرت به واسطه شخصي نسخه اي از کتاب صحيفه سجاديه را به ايشان مي دهند و بعد از مدتي به برکت وجود امام زمان (ع)، کتاب شريف صحيفه سجاديه اشتهار مي يابد.(4) توصيه به خواندن زيارت امين الله در تشرف مرحوم حاج علي بغدادي به محضر امام زمان (ع)، او مي گويد: همراه با امام زمان (ع) داخل حرم مطهر امام کاظم (ع) و امام جواد (ع) شديم و به ضريح مقدس چسبيديم و بوسيديم. بعد به من فرمود: «زيارت بخوان.» گفتم: «سواد ندارم.» فرمود: «برايت زيارت بخوانم؟» عرض کردم: «آري» فرمود: «کدام زيارت را مي خواهي؟» گفتم: «هر زيارت که افضل است.» فرمود: «زيارت امين الله افضل است.» آنگاه مشغول به خواندن زيارت امين الله شدند.(5)
دعا براي فرج امام زمان (عج) آقا ميرزا محمدباقر اصفهاني (ره) مي گويد که شبي در خواب گويا مولايم، حضرت امام حسن مجتبي (ع) را ديدم که به من فرمودند: «روي منبرها به مردم بگوييد که توبه کنند و براي فرج حضرت حجت (عج) دعا نماييد و بدانيد اين دعا مثل نماز ميت واجب کفايي نيست بلکه مانند نمازهاي يوميه بر تمام مکلفين واجب است.»(6) در تشرف مرحوم آيت الله حاج سيد محمد فرزند آيت الله سيد جمال الدين گلپايگاني، امام زمان (ع) فرمودند: «از علايم ظهور، فقط علامات حتمي مانده است و چه بسا آنها نيز در مدتي کوتاه به وقوع بپيوندند شما براي فرج من دعا کنيد.»(7) پی نوشتها : (1) نجم الثاقب ، ص411 (2) ملاقات با امام زمان(عج) ، ص45 (3) نجم الثاقب ، ص 664 (4) نجم الثاقب ، ص455 (5) نجم الثاقب ، ص455 (6) ملاقات با امام زمان(عج) ، ص 87 (7) ملاقات با امام زمان(عج) ، ص 87
حجاب و عفت:
مرحوم آيت الله سيد محمدباقر مجتهد سيستاني (ره) پدر آيت الله سيد علي سيستاني تصميم مي گيرد براي تشرّف به محضر امام زمان (عج) چهل جمعه در مساجد شهر مشهد زيارت عاشورا بخواند. در يکي از جمعه هاي آخر، نوري را از خانه اي نزديک به مسجد مشاهده مي کند. به سوي خانه مي رود مي بيند حضرت ولي عصر امام زمان (ع) در يکي از اتاق هاي آن خانه تشريف دارند و در ميان اتاق جنازه اي قرار دارد که پارچه اي سفيد روي آن کشيده شده است. ايشان مي گويد هنگامي که وارد شدن اشک مي ريختم سلام کردم، حضرت به من فرمود: «چرا اينگونه به دنبال من مي گردي و اين رنج ها را متحمّل مي شوي؟! مثل اين باشيد- اشاره به آن جنازه کردند- تا من بدنبال شما بيايم!» بعد فرمودند: «اين بانويي است که در دوره کشف حجاب- در زمان رضا خان پهلوي- هفت سال از خانه بيرون نيامد تا چشم نامحرم به او نيفتد.» (1)
رعايت حلال و حرام در زندگي يکي ديگر از نگراني هاي امام زمان (ع) بي توجهي مردم به حلال و حرام است. يکي از دانشمندان مدت ها در آرزوي زيارت حضرت مهدي (عج) بود، براي رسيدن به اين هدف زحمت هاي فراوان کشيد از جمله علم جفر آموخته و چلّه نشيني کرده و چهل شب چهارشنبه به مسجد سهله رفته بود. اما هر چه مي کوشيد راه به جايي نمي برد تا به او گفتند: ديدار امام زمان (ع) براي تو ممکن نيست مگر در فلان شهر. او حدود 37 روز در آن شهر مي ماند تا در بازار آهنگرها کنار دکان پيرمردي قفل ساز هنگامي به محضر امام زمان (ع) شرفياب مي شود که آن حضرت در کنار پيرمرد قفل ساز نشسته و با او گرم گرفته بودند و سخن مي گفتند. در همين حال مي بيند پيرزني ناتوان و قد خميده ،عصا زنان آمده و با دست لرزان قفلي را نشان داد و گفت: «براي رضاي خدا اين قفل را به مبلغ سه شاهي از من بخريد. من سه شاهي پول نياز دارم.» پيرمرد با کمال سادگي گفت: «اين قفل دو عباسي و هشت شاهي ارزش دارد، من آن را به هفت شاهي مي خرم زيرا در معامله دو عباسي بيش از يک شاهي منفعت بردن بي انصافي است.» پيرزن با ناباوري گفت: «من التماس کرده ام اما هيچ کس راضي نشد اين قفل را به سه شاهي از من خريداري کند.» سرانجام پيرمرد هفت شاهي پول به آن زن داد و قفل را خريد هنگامي که پيرزن رفت امام عصر (ع) به من فرمود: «آقاي عزيز! ديدي؟ اينطور باشيد تا ما به سراغ شما بياييم. چلّه نشيني لازم نيست، علم جفر سودي ندارد، علم سالم داشته باشيد و مسلمان باشيد. در تمام اين شهر من اين پيرمرد را انتخاب کرده ام چون دين دارد و خدا را مي شناسد، هفته اي بر او نمي گذرد مگر اينکه من به سراغ او مي آيم و از او دلجويي و احوال پرسي مي کنم.»(2)
بي توجهي شيعيان به امام زمان (ع) مرحوم حاج محمدعلي فشندي تهراني مي گويد که در مسجد جمکران سيدي نوراني را ديدم با خود گفتم اين سيد در اين هواي گرم تابستاني از راه رسيده و تشنه است ظرف آبي به دست او دادم تا بنوشد و گفتم: «آقا! شما از خدا بخواهيد تا فرج امام زمان (ع) نزديک گردد.» فرمودند: «شيعيان ما به اندازه آب خوردني ما را نمي خواهند، اگر بخواهند و دعا کنند فرج ما مي رسد.»(3)
اعمال ناپسند و بي توجهي به عرضه اعمال در تشرّف مرحوم شيخ محمدطاهر نجفي، خادم مسجد کوفه، مي فرمايند: «آيا ما شما را هر روز رعايت نمي کنيم؟ آيا اعمال شما بر ما عرضه نمي شود؟ چرا شيعيان براي فرج ما دعا نمي کنند؟»(4) آقاميرزا محمدباقر اصفهاني مي گويد که شبي در خواب گويا مولايم حضرت امام حسن مجتبي (ع) را ديدم که به من فرمودند: «روي منبرها به مردم بگوييد که توبه کنيد و براي فرج حضرت حجت (ع) دعا نمائيد و بدانيد اين دعا مثل نماز ميت واجب کفايي نيست بلکه مانند نمازهاي يوميه بر تمام مکلفين واجب است.»(5) در تشرّف آقا شيخ حسيم سامرايي در سرداب مقدس فرمودند: «به شيعيان و دوستان ما بگوييد که خدا را قسم بدهند به حق عمه ام حضرت زينب (ع) که فرج را نزديک گرداند.»(6) در تشرّف مرحوم آيت الله حاج سيد محمد- فرزند آيت الله سيد جمال الدين گلپايگاني (ره)- امام زمان (ع) فرمودند: «از علايم ظهور فقط علامات حتمي مانده است و چه بسا آنها نيز در مدتي کوتاه به وقوع بپيوندد. شما براي فرج من دعا کنيد.»(7) در تشرّف ديگري که يکي از علماء به محضر امام زمان (ع) پيدا کرده بود آن حضرت فرمودند: «به آنان بگو که براي فرج من دعا کنيد تا خدا مرا از زندان غيبت نجات دهد.»(8) همکاري شيعيان با ظالمان و ستمگران شيخ عبدالحسين حويزاوي مي گويد مردي به نام ميرزا احمد رئيس شهرداري نجف اشرف بود، او مرد متدين و خوبي بود که به اجبار او را شهردار کرده بودند. شبي در عالم رؤيا به محضر امام زمان (ع) مشرّف شدن و ديدم که رئيس شهرداري نجف نزد ايشان حاضر است حضرت با تندي به او فرمودند: «چرا داخل شغل حکومتي شدي و اسم خود را در زمره آنها محسوب داشتي؟» بعد مطلبي فرمودند که آن مرد متوجه نشد من خواستم گفته حضرت را به او بفهمانم. گفتم حضرت بقيه الله (ع) مي فرمايند: وَ لا ترکَنُوا اِلي الّذين طَلَبُوا فَتَمّسکُمُ النّار؛ يعني، به سوي ستمگران ميل نکنيد به آنان تکيه ننماييد که موجب مي شود آتش شما را فرا گيرد.» وقتي اين جمله را گفتم، حضرت رو به من کرد و فرمود: «پس تو چرا مدح مي کني؟» عرض کردم: «تقيه مي کنم.» حضرت دست مبارک را به دهان گذاشتند و به عنوان انکار سخن من با تبسم فرمودند: «تقيه! تقيه! تقيه!- يعني تو از روي خوف و تقيه مدح نمي کني- هفت روز بيشتر از عمر تو باقي نيست فردا برو و مُهر حکومتي را رد کن.»(9)
تحصيل معارف از طريق غير مشروع امام زمان (ع) مي فرمايد: «طَلَبُ المَعارِف مِن غَيرِ طَريقَتِنا اَهلَ البَيتِ مُساوِقُ لِلاِنکارِنا؛ يعني، بدست آوردن معارف جز از طريق ما خاندان پيغمبر (ص) مساوي با انکار ماست.»(10)
گناه شيعيان امام زمان (ع) مي فرمايند: «نادان ها و کم خردان شيعه و کساني که به اندازه پر و بال پشه دين ندارند- با رفتار و گفتار ناشايست خود- ما را آزار مي دهند.»(11) امام زمان (ع) مي فرمايند: «به خدا پناه مي برم از کوري بعد از بينايي و از گمراهي بعد از هدايت.»(12)
پرهيز از تصرف اموال معصوم (ع) از توقيع شريفي که به وسيله ي نايب دوّم ابوجعفر محمد بن عثمان از امام عصر (ع) رسيده است، آن حضرت در مورد خمس که بايد به فقيه جامع الشرايط پرداخت شود، مي فرمايد: «کسي که آنچه را از اموال ما در دست او است حلال مي داند و بدون اجازه ما در آنها تصرف مي کند، همانند تصرفي که در مال خود مي کند، ملعون است و در روز قيامت از دشمنان ما محسوب مي گردد.»(13) امام زمان (ع) در توقيع شريفي مي فرمايند: «هر کس در اموال مربوط به ما تصرف کند و بخورد، بدرستي که آتش را در شکم خود وارد کرده است و به زودي در آتش افروخته وارد خواهد شد.»(14) ايشان مي فرمايد: «وقتي براي هيچ کس جايز نباشد که در مال ديگران بدون اجازه آنان تصرف کند چگونه اين کار در مال ما جايز مي شود؟»(15) در توقيع ديگر مي فرمايد: «لعنت خداوند و ملائکه و تمامي مردم بر کسي که يک درهم از مال ما را حلال بداند و در آن تصرف کند.»(16)
پی نوشتها : (1) شیفتگان حضرت مهدی (عج) ، ج 3 ، ص 158. (2) ملاقات با امام عصر (عج) ، ص 268. (3) شیفتگان حضرت مهدی (عج) ، ج 1 ، ص 155. (4) برکات حضرت ولی عصر (عج) ، ص 35. (5) ملاقات با امام عصر (عج) ، ص 87. (6) ملاقات با حضرت مهدی (عج) ، ج 1 ، ص 251. (7) شیفتگان حضرت مهدی (عج) ، ج 1 ، ص 184. (8) کرامات الصالحین ، ص 174. (9) برکات حضرت ولی عصر (عج) ، ص 361. (10)صحیفه المهدی ، ص 334. (11)احتجاج ، ج 2 ، ص 474. (12)الخرائج ، ج 3 ، ص 1110. (13)کمال الدین ، ص 520. (14)کمال الدین ، ص 520. (15)کمال الدین ، ص 521. (16)نجم الثاقب ، ص 411.
انتظار، به معنای «چشم به راه بودن و درنگ كردن به امید پیشامدی خاص» و به بیان دیگر: «كیفیتی است روحی كه موجب به وجود آمدن حالت آمادگی است برای آنچه فرد، انتظارش را دارد» و «ضدّ آن، حالت ناامیدی و بریدن از همه كس و همه چیز است».(1) از اینرو انتظار، در درجه نخست، ویژگی حیات و زندگی انسان است.
ماهیت زندگی انسان با انتظار و امید به آینده عجین شده است، به گونهای كه زندگی بدون انتظار، برای وی مفهومی ندارد و بدون آن، شور و نشاط لازم برای تداوم زندگی در كار نیست.
حیات اكنون بشر، ظرف پویایی، تلاش و حركت بهسوی فردا و فرداهاست و این چنین پویایی و حركتی بدون عنصر «انتظار» ممكن نیست؛ زیرا احتمال معقولِ «بقا و پایداری جهان» و امید به «تداوم حیات» است، كه به زندگی كنونی معنا و مفهوم میبخشد و پویایی و نیروی لازم را برای ادامه آن تأمین میكند. از اینروست كه ماهیت زندگی با انتظار پیوندی ناگسستنی دارد.
پدیده انتظار آثاری دارد و نخستین اثر و نمودش این است كه انسان را به حركت در جهت متناسب با انتظار برمیانگیزد و از هر حركت و گرایشی بهسوی جهتهای نامتناسب یا ناسازگار و متضاد با انتظار، باز میدارد.(2)
به نظر میرسد یكی از امور مهمی كه ارزش انتظار را معین میكند، چیزی است كه انسان در انتظار آن به سر میبرد و چنانچه آن چیز از اهمیت فوقالعادهای برخوردار باشد، انتظار مربوط به آن نیز دارای فضیلت و برتری خواهد بود.
یكی از انتظارهایی كه به عنوان امیدهای متعالی بشر همواره از آن یاد شده است، انتظار جامعهای آرمانی - كه برجستهترین ویژگی آن، اقامه عدل و قسط باشد - بوده است. اگرچه اغلب ادیان و ملل به نوعی در انتظارِ چنان جامعهای به سر میبرند، ولی به نظر میرسد این انتظار - كه تحت عنوان مهدویت (اعتقاد به ظهور مهدی موعود) در جامعه مسلمانان مطرح است - شكل كامل آن ایده است.
با این بیان میتوان گفت كه مهدویت سبزترین اندیشهای است كه خداوند به انسانیت هدیه كرده است و میرود تا با شكوفه زدن، جهان هستی را به عطر دلانگیز خود طراوتی بهشتگونه بخشد. انتظارِ پدید آمدن آن جامعه الهی، از برترین اعمال است.